
پرنسجان، آغاز یک شروع …
امروز اول اکتبر است. اگر دقیق تر بنویسم؛ ساعت ۵:۳۰ به وقت کالیفرنیا. این اولین نوشته این کانال است. اولین نوشته ای که پس از ماه ها کابوس و سختی می نویسم. از امروز به بعد می توانید مرا “پرنس جان” صدا کنید. اگرچه آن عده اندکی که مرا از نزدیک می شناسند، اسم و فامیل ام را احتمالا می دانند. اما برای راحت و صریح نگاشتن تصمیمم این بود که دیگر فقط “پرنس جان” باشم. کسی نیاید بگوید هورا! من فهمیدم تو کی هستی؟ هر که هستم، خوب باشم. می دانید، ما زیاد زنده نیستیم، باید جای کنجکاوی درباره آدم ها را با کنجکاوی درباره پدیده ها عوض کرد. پس تا فرصت هست در این دنیا چیزهای مهمتری را باید پیدا کرد، صدا کرد ،حس کرد. هدف اینجا بودن ام جز این نیست.
امروز عصر تعطیلی آخر هفته شروع می شود، به قول این طرفی ها، Weekend. اینجا هم شنبه و یک شنبه آدم ها همان احساسی را دارند که در ایران جمعه ها دارند، خاصه عصر. تفاوتی هست. در ایران جمعه ها عصر آدم افسرده می شود، در آمریکا، افسرده تر. در ایران جمعه ها بروی بیرون دست کم رخساره حال ات عوض می شود، اینجا بیرون اما که می روی با دیدن خلوتی خیابان ها، خانه نشینی را ترجیح می دهی. آخر هفته که می شود، آمریکایی ها یا خیلی پر حال اند، یا خیلی بی حال. حد وسط تقریبا نیست. به هر روی؛ آخر هفته گالری ها و موزه ها باز است و من غالبا برای افسرده نشدن و به روز ماندن از عالم Art به آن ها سرم می زنم.
پرنس جان پادشاه کارتون رابینهود نیستم که مدام انگشت شست پهن اش را می مکید و تاج اش مدام از کله اش لیز می خورد و از این که کسی بالاترش نشسته بود ناراحت می شد. یک آدم ام، آرام، معمولی. یک شهروند جهانی که در آمریکا به دنیا آمده و زندگی می کند.
کم کم روال مطلب گذاری های ام دست تان می آید. مثل این که هر روز سعی می کنم با یک متن ساده درباره روزی روزگاری ام شروع کنم، اسم اش قلم رنجه است. همین طور سعی می کنم درباره یکی دو مطلب متفاوت در طول روز بنویسم و موسیقی هایی که آن روز زیاد گوش کردم را برای شما هم بگذارم تا با من بشنوید. اگر فرصت کنم از زندگی روزمره اینجا برای تان ویدئو می گذارم، یا که عکس. از معماری و هنر به قدر اندیشه و تجربه ام حرف می زنم تا اگر حوصله ای بود زنگ درب سیاست و فرهنگ را هم بزنم.
در هر حال، پرنس جان حد وسط ندارد، یا از او خیلی خوشتان می آید، یا که نمی آید… که باز هم مهم نیست، هدف این است که از طریق حرف های اش، نه خودش، همان چیزهای مهمتر را پیدا کنید. حال یک موسیقی خوب گوش کنیم و بعد برای تان درباره موضوعی خواهم نوشت. خوش آمدید به کانال پرنس جان. یا حق
امروز اول اکتبر است. اگر دقیق تر بنویسم؛ ساعت ۵:۳۰ به وقت کالیفرنیا. این اولین نوشته این کانال است. اولین نوشته ای که پس از ماه ها کابوس و سختی می نویسم. از امروز به بعد می توانید مرا “پرنس جان” صدا کنید. اگرچه آن عده اندکی که مرا از نزدیک می شناسند، اسم و فامیل ام را احتمالا می دانند. اما برای راحت و صریح نگاشتن تصمیمم این بود که دیگر فقط “پرنس جان” باشم. کسی نیاید بگوید هورا! من فهمیدم تو کی هستی؟ هر که هستم، خوب باشم. می دانید، ما زیاد زنده نیستیم، باید جای کنجکاوی درباره آدم ها را با کنجکاوی درباره پدیده ها عوض کرد. پس تا فرصت هست در این دنیا چیزهای مهمتری را باید پیدا کرد، صدا کرد ،حس کرد. هدف اینجا بودن ام جز این نیست.
امروز عصر تعطیلی آخر هفته شروع می شود، به قول این طرفی ها، Weekend. اینجا هم شنبه و یک شنبه آدم ها همان احساسی را دارند که در ایران جمعه ها دارند، خاصه عصر. تفاوتی هست. در ایران جمعه ها عصر آدم افسرده می شود، در آمریکا، افسرده تر. در ایران جمعه ها بروی بیرون دست کم رخساره حال ات عوض می شود، اینجا بیرون اما که می روی با دیدن خلوتی خیابان ها، خانه نشینی را ترجیح می دهی. آخر هفته که می شود، آمریکایی ها یا خیلی پر حال اند، یا خیلی بی حال. حد وسط تقریبا نیست. به هر روی؛ آخر هفته گالری ها و موزه ها باز است و من غالبا برای افسرده نشدن و به روز ماندن از عالم Art به آن ها سرم می زنم.
پرنس جان پادشاه کارتون رابینهود نیستم که مدام انگشت شست پهن اش را می مکید و تاج اش مدام از کله اش لیز می خورد و از این که کسی بالاترش نشسته بود ناراحت می شد. یک آدم ام، آرام، معمولی. یک شهروند جهانی که در آمریکا به دنیا آمده و زندگی می کند.
کم کم روال مطلب گذاری های ام دست تان می آید. مثل این که هر روز سعی می کنم با یک متن ساده درباره روزی روزگاری ام شروع کنم، اسم اش قلم رنجه است. همین طور سعی می کنم درباره یکی دو مطلب متفاوت در طول روز بنویسم و موسیقی هایی که آن روز زیاد گوش کردم را برای شما هم بگذارم تا با من بشنوید. اگر فرصت کنم از زندگی روزمره اینجا برای تان ویدئو می گذارم، یا که عکس. از معماری و هنر به قدر اندیشه و تجربه ام حرف می زنم تا اگر حوصله ای بود زنگ درب سیاست و فرهنگ را هم بزنم.
در هر حال، پرنس جان حد وسط ندارد، یا از او خیلی خوشتان می آید، یا که نمی آید… که باز هم مهم نیست، هدف این است که از طریق حرف های اش، نه خودش، همان چیزهای مهمتر را پیدا کنید. حال یک موسیقی خوب گوش کنیم و بعد برای تان درباره موضوعی خواهم نوشت. خوش آمدید به کانال پرنس جان. یا حق