صفحه اصلی فرهنگ مردهای بانفوذ

مردهای بانفوذ

نوشته پرنس‌جان
فرهنگفرهنگِ رابطه

خیال می کنم ما دو طبقه مهم مردهای بانفوذ بالا در میان خانمها داریم. یک گروه مشهور هستند به “خانم باز” ها که زیادند، یک گروه دیگر را “جنتلمن” ها که نمی دانم معادل فارسی اش چه می تواند باشد نام گذاری می کنیم. در اصل هر دو موفق می شوند با اعتماد به نفس بالایی که دارند در کوتاه ترین زمان با خانم ها ارتباط بگیرند و در دل یا ذهن آن ها نفوذ کنند. اگرچه آنچه میان دو گروه آقایان متفاوت است “کلاس اجتماعی” یا “شیوه بروز مردانگی” است.

بگذارید براساس کارکتر صحبت کنم. شاید بهتر جا بیفتد. شما کارکتر شخصیت همفری بوگارد یا جیمزباند ۰۰۷ یا رد باتلر را در فیلم برباد رفته نگاه کنید. یعنی جنتلمن های داستان ما. به کارکتر و شخصیتی که از خود نشان می دهند دقت می کنیم. یعنی آن چه شما از زبان بدن و طرز گفتار و سبک زندگی شان برداشت می کنید.

این ها افرادی هستند که مورد توجه خانم ها هستند. به سادگی می توانند در دل آن ها بدون زبان بازی و تلاش خاصی جا باز کنند، در قلب شان نفوذ کرده، و می توانند به سهولت روابط حتی عاطفی خود را شروع کنند. جنتلمن ها معمولا شروع کننده اصلی در رابطه ها نیستند معمولا، تلنگر زننده هستند، و در اصل و پشت پرده این خانمها هستند که راغب به ادامه یا شروع ارتباط با آن ها می شوند. این تجربه من از زیر نظر گرفتن آن هاست. آن ها به زن ها همیشه چون ملکه نگاه می کنند.

به نظرم، یک جنتلمن یک Sticker یا آویزان به خانم ها نیست. او دائم در جمع های خانم ها نمی چرخد. مغرور است، با دیسیپلین است، قوانین اجتماعی محکم دارد، در او رفتار شهوانی نمی بینید، برای به دست آوردن یک رابطه به هر دری نمی زند، تا یک جایی تلاش می کند و اگر نه رها می کند، حتی برای نگاه داشتن رابطه، جذابیت های کارکتر و توانایی های اوست که به اندازه کافی راه را برای رابطه برقرار کردن اش باز می کند. او حتی در محبت کردن، صاحب سبک است.

من در جنتلمن ها دیده ام که آن ها رابطه هایشان را با “درخواست” یا “خواهش” شروع نمی کنند. با یک لبخند، گپ ساده و بدون تشریفات و مقدمه چینی شروع می کند و کمی بعد ناگهان متوجه می شوید به نرمی در یک رابطه دلچسب و تدریجی با او هستید. انگار که سال هاست او را می شناسید یا به او اطمینان دارید. فکر می کنم این کاریزمای خاص افراد جنتلمن است.

افرادی که نه تنها دنیای زن ها را بسیار خوب می شناسند، که از آن برای ارزش دادن به آنان استفاده می کنند. ارزش دادنی که هر زنی را ممکن است شیفته آن ها نماید. آن ها کاری می کنند که از نظر یک خانم ایده آل برای یک رابطه باشند، نه یک مرد مثل تخم مرغ شانسی که کسی از درون اش مطمئن نیست و با ترس وارد رابطه با او شود.

در مقابل ما “خانم باز” ها را داریم. این افراد Sticker هستند، آویزان اند، کارکترشان را می گویم. در دنیای زن ها نفوذ دارند اما با شوخی، گاهی دلقک بازی و زبان بازی و چرب زبانی و وعده دادن ارتباط برقرار می کنند. بعضی “خانم باز” ها پول را هم وارد کارشان می کنند، مثل بچه پولدار های تازه به دوران رسیده.

این گونه دوم، دیگر نگران کلاس اجتماعی شان نیستند، هدف اول شان حفظ “شان” نیست، شکار هدف است. برای بدست آوردن یک خانم تا زمانی که آن خانم به آن ها نگفته است “مزاحم نشوید” تلاش شان را می کنند. نشد، خیلی هم در بنیان ناراحت نمی شوند، یک دشنامی آشکارا یا پنهان می دهند و سراغ طعمه بعدی می روند.

با خواهش و تعریف های اغراق آمیز و در خواست شروع می کنند. یعنی به خانم اجازه اعتماد دادن به خودشان نمی دهند، با زبان بازی می خواهند خانم از همان ابتدا شروع رابطه را با صراحت بگوید تا خیال شان راحت شود. چرا؟ چون در آن ها کاریزما نیستند و خودشان مطلع اند، و طرز زندگی شان به اندازه کافی برای خانم ها جذاب نیست، چون چیزی خاص داخل آن نیست. پس از زبان شان بسیار استفاده می کنند. همین طور از یک جای دیگرشان.

حال پایان بندی، ابتدای صحبت ام به شما گفتم که هر دو گروه این مردان در نفوذ در دل خانم ها موفق هستند. به این سبب که در نهایت هر دو به هدف شان اگر داشتن یک خانم در زندگی شان باشد می توانند برسند. اما فرق مهم فقط در کارکتر آن مردها نیست، اتفاقا در کارکتر خانم هایی که با آن مردها می مانند هم هست. اصل ماجرا نیز همین است.

من فکر می کنم امکان ندارد یک خانم اصیل، با شخصیت و باهوش اجازه بدهد یک مرد “خانم باز” او را در آغوش اش بگیرد. این همان قدر جدی است که از آن سو هرگز یک جنتلمن، اجازه نمی دهد خانمی که برای یک “خانم باز” انتخابی سهل الوصول است، به دنیای او وارد شود! جنتلمن ها ذاتا “تک پر” هستند. در میان آن ها روابط موازی به ندرت اتفاق می افتد، چون با همه نفوذشان در دنیای زن ها، اصول قوی دارند.‌این که سخت انتخاب کن، اما همیشگی انتخاب کن.

Print

درج دیدگاه

نوشته های مشابه