صفحه اصلی فرهنگ عشقم؟

عشقم؟

نوشته پرنس‌جان
فرهنگفرهنگِ رابطه

یکی از احساسی ترین خوانندگان جوان ایرانی، از دوستان نزدیکم است. کسی که او را بیشتر هم نسل هایم به خاطر ترانه های بسیار عاطفی اش می شناسند.

شاید از دور، در نظر خیلی ها او در خلوتش می تواند یکی از رومانتیک ترین پسرهای ایرانی باشد، خاصه در کلام و دیالوگ. اما در واقعیت عمیقا متفاوت است. او جز کلیشه گویی در کاربرد کلمه های عاطفی، خلاقیتی در لطیف و عاطفی حرف زدن و دیالوگ احساسی داشتن ندارد. به همین سبب بارها و بارها گفته با پاتنرهایی مواجه شده است که با دیدن سردی کلامش، او را ترک کرده اند.

این تنها مشکل او نیست، از نظر من اغلب پسرها نه مهارتی در دیالوگ عاطفی برقرار کردن دارند، و نه از تجربه کافی برای شیرین زبانی و حاضرجوابی عاطفی خلاقانه برخوردارند، خاصه در وقت معاشقه. اما احتمالا از این سو و آن سو یادگرفته اند کلام شان مملو از “کلمه های عاطفی” یا “خطاب های احساسیِ تکراری” باشد. کلمه هایی که مثل صندوق کمیته امداد، همه جا هست، همه هم تجربه استفاده از آن را داشته اند. (لبخند)

مانند پسرهایی که از الف تا ی رابطه، عاطفی ترین عکس العمل هایی که از زبان شان بر می آید چیزی جز کلمات کم مایه و تکراری چون “خانومی”، “گلم”، “عشقم”، “دوستم” و… نیست و خیلی های شان از مرحله به زبان آوردن “کلمه های عاطفی” هیچ وقت یا به ندرت می توانند وارد بخش مهم “دیالوگ های عاطفی” بشوند.

موضوع ساده است؛ از نظرم شاید هر دختر دم دستی با کلمات عاطفی به هیجان بیاید، مثل دختری که بعد از دو سه روز پسری او را عشقم خطاب می کند و دخترک در پوست ساده اندیشش نمی گنجد، اما واقعیت این است که یک دخترخانم Lady، بیشتر نیاز به شنیدن احساسات شما در غالب جملات کوتاه و بلند دارد. او دوست دارد همه چیز از ذهن و روح تان باشد و برای اش قلب و وقت گذاشته باشید، نه آن را از تجربه های شنیداری خیابانی از بر کرده باشید.

من عادتی دارم، هرگز در چت هایم از استیکر احساسی استفاده نمی کنم، به جز یک مورد. یعنی اعتقاد دارم آدم باید یاد بگیرد حتی در چت، احساساتش را (مثل لبخند و ناراحتی و …) بنویسد و به زبان بیاورد، حتی اگر یک جمله بشود. نه این که از استیکر و ایموجی هایی که برای استفاده عموم گذاشته شده استفاده کند که آماده و دم دست تر هستند. معتقدم “دست ساز بودن” حتی در بیان کوتاه احساس، آن را خواستنی تر می کند.

به همین دلیل است که یک دختر خانم از پذیرفتن دسته گلی مختصر که به انتخاب خودتان آماده شده بیشتر ذوق می کند، تا از مواجه شدن با دسته گلی مفصل و گران تر، که حدس بزند از پیش پشت ویترین بوده است. او نیک می داند اولی، با همه مختصر بودنش، هر شاخه اش با یاد او انتخاب شده است. دیالوگ های عاطفی هم همین اند. در رابطه و به خاطر او بوجود می آیند و مثل کلمه های عاطفی از پیش آماده نیستند.

خیال می کنم تمرین و یاد گرفتن از احساسات خود کامل حرف زدن، تمرین یاد گرفتن حرف های احساسی را بدون خجالت و قوی و پر رنگ زدن، تمرین و یادگرفتن هر چیزی را در رابطه عاطفی Customize کردن و مخصوص آن رابطه درست و خلق و دیزاین کردن، این ها از ابتدایی ترین کارهایی است که می تواند یک رابطه را از همان ابتدا عمیق، دلبرانه و تا مدت ها Fresh نگاه دارد، خاصه در معاشقه.

گاهی فکر می کنم برخی پسران و مردان ما با این ضعفی که در دیالوگ عاطفی داشتن دارند وقت معاشقه دقیقا چه می کنند؟ دقیقه های مهم قبل از بی‌فاصلگی (SEX) را با چه حرف هایی رنگ آمیزی می کنند و چگونه به کلام شان رایحه می دهند؟

معاشقه و مغازله برای ما پسرها، هنر مالیدن نیست، ما که یک مقدار وازلین نیستیم، کسی هستیم که با چشم و کلام مان سزاوارست که بتوانیم غیرقابل پیش بینی ترین ثانیه ها را اما صادقانه انچنان خلق کنیم، که هر معاشقه، برای او، از نو یک عاشقانه باشد.

Print

درج دیدگاه

نوشته های مشابه