صفحه اصلی فرهنگفرهنگِ رابطه درد و لذت

درد و لذت

نوشته پرنس‌جان
فرهنگِ رابطه

یک زمانی در یکی از کتاب های درسی علوم سیاسی ام، عبارتی مشهور از هنری کسینجر، استراتژیست بزرگ آمریکایی وجود داشت. او در مصاحبه با نیویورک تایمز گفته بود: “Power is the ultimate aphrodisiac “. معنی این حرف او این بود که قدرتِ یک مرد، بزرگترین انگیزاننده جنسی برای یک زن است. اگر به تاریخ نگاه کنید، سه گروه مردان، بسیار مورد توجه و تحسین اکثر زنان بوده اند. نظامیان و قهرمانان بزرگ، که از لحاظ Physical قدرتمند تر بودند. سیاستمداران و رهبران کاریزماتیک، که از لحاظ Psychological قدرتمند بودند. و ثروتمندان، آن ها که می توانستند Protective باشند.

هر سه این گروه مردان در تاریخ یک خصوصیت مهم داشتند، فکر و قدرت و جایگاه آن ها بر صدها تن دیگر Dominant بود. آن ها در نظر زنان یک مرد “برتر” بودند. مردی که دوست داشتند تن شان زیر سنگینی تن چنین مردانی باشد، از آن ها صاحب فرزند شوند و روح و جسم شان را برای دوست داشتن یا بی‌فاصلگی (SEX) داشتن با چنین مردانی نثار کنند. همانقدر که مردان، از معاشقه و بی فاصله شدن با زنان باهوش و قدرتمند لذت می بردند. به دنیای مدرن تر بازگردیم. سال ها پیش، در تحقیقی مشخص شد دختران دبیرستانی فانتزی های جنسی که در ذهن شان می پروراندند نسبت به معلمان مرد ریاضی یا فیزیک و شیمی، بسیار بیشتر از مدرسین دروسِ با دشواری کمتر است.

همان تحقیق نشان می داد آن ها لزوما زیباتر از بقیه معلمان نیستند. اما جایگاه آن ها در مقام تدریس دروسی که فهمیدن اش آسان نبود، در ذهن دختران جوان، به آن مردان یک Power و Dominant خیالی داده بود. این درست همان احساسی پنهان است که بسیاری از دانشجویان دختر در دانشگاه ها، نسبت به اساتید شاخص و نخبه دارند. در همه جای دنیا، اکثریت زنان از این که در بی فاصلگی با یک مرد، نقش (Sex Role) یک پارتنر تسلیم شده (Submissiveness) در برابر خواسته های او را داشته باشند لذت می برند. آن ها گم شدن چنین مردی در اندام زنانه شان را احساسی شعف انگیز می دانند. از آن سو اکثر زنانی که دوست دارند در هنگام بی‌فاصلگی نقش پر رنگ و Main Role داشته باشند، این خواستن از فانتزی های آن هاست، نه پدیده ای که بخواهند دائم از آن پیروی کنند و همیشه بر مرد غالب باشند.

سال هاست که در دنیای بی‌فاصلگی، دو واژه Dominance and submission از مهمترین واژه های مورد بحث است. گفته می شود در بی فاصلگی همیشه یک پارتنر برتر Dominant است، پارتنر دیگر تسلیم Submissive . اما آیا این تعادل وقتی کم و زیاد شود در لذت جویی و غرق شدن در دنیای پارتنر تفاوتی ایجاد می شود؟ در Style خاصی از بی‌فاصلگی، فاصله این دو Sex Role آن چنان زیاد می شود که یک پارتنر به رابطه جسمی تن می دهد که در آن لذت همراه با درد (Receiving pain) است. بی فاصلگی که بی تابی و ارگاسم در آن برای یک زن با پذیرش درجاتی از خشونت و بی رحمی، آن چنان او را به اوج لذت می رساند که می تواند حتی به از حال رفتن او از غایتِ لذت منجر شود.

در فارسی، برای این خشونت در بی‌فاصلگی واژه ای نیست، اما تا جایی که می دانم عبارت خشن ای که به کار می برم معادل واژه Violence نیست. آمریکایی ها اما به آن می گویند Rough sex. یعنی رابطه ای که در آن بدون صدمه دیدن یا تحقیر شدن روحی پارتنر، هردو Sex Roles از دو راه کاملا نا برابر به اوج لذت جنسی برسند. یکی با تسخیر کردن، دیگری با به تسخیر شدن. اما مهمترین قاعده در Rough sex، علاقه هر دونفر به انتخاب این روش برای به لذت رسیدن است. چیزی که آن را از Rape متفاوت می کند. بعدها تحقیقات روان شناسان نشان داد که وجود این نوع بی‌فاصلگی در انسان ها نه تنها نشانه بیماری روانی نیست، که مادامی که افراد آن را به عنوان فانتزی های بی‌فاصلگی یا معاشقه شان بخواهند (یعنی گاهی آن را انتخاب کنند) یک خواهش جنسی (Sexual desire) طبیعی است. آن ها اسم اش را گذاشتند BDSM.

این چهار حرف مخفف چهار مفهومی هستند که در Rough sex وجود دارد. محدود کردن دست و پا یا بستن چشم های پارتنر برای در انواع تنگا قرار دادن او و برتری کامل دیگری، رعایت دقیق قواعد سختی که با هم توافق کرده اند و از آن خارج نشدن، برتر بودن یکی، و پذیرنده تام بودن دیگری. امروز روان شناسان بر این امر صحه گذاشته اند که خشونت در بی‌فاصلگی مادامی که هر دو پارتنر لذت ببرند، یکی از برانگیزاننده ترین شیوه های بی‌فاصلگی در میان انسان هاست. آن ها این اعتقاد را دارند که دلیل اتفاق این مساله وجود درجاتی از روحیه سادیسمیک و مازوخیستی در اکثر انسان هاست.

وقتی چند سال پیش با علاقه درباره Rough sex مطالعه می کردم، متوجه شدم که تحقیقات اخیر محققان در دانشگاه Tilburg University در هلند نشان داده مردها و زنانی که از داشتن BDSM در رابطه های شان لذت می برند افرادی باهوش تر، پر اعتماد به نفس تر، برون گراتر و با قابلیت های اجتماعی بیشتر هستند. البته از یاد نبریم که BDSM، وحشی بازی یا با باتوم و زنجیر به جان پارتنر افتادن نیست، چرا که دو قانون مهم اش، درد کشیدن با تضمینِ لذت، و احترام گذاشتن به “نباید” های پارتنر همیشه رعایت می شود.

اگر چه در نظر خیلی از زنان Rough sex می تواند تحقیر کننده باشد، اما واقعیت این است که آن ها از معاشقه هایی که در آن خشونت و لذت بردن همراه با درد است اتفاقا لذت می برند. گازهای ریز ریز اما لذت بخش از لاله گوش، مکیدن های دردناک از بخش های حساس بدن، حتی Blowjob (در اورال سکس) یا خواستن از یک مرد برای با تحکم حرف زدن موقع بی‌فاصلگی به سادگی می توانند درجاتی Basic از ورود به مراحل پیشرفته BDSM باشد. در اصل عدم تجربه دنیای Rough sex دلیل مهمی برای ترس از آن بوده، اما اغلب احتمالا ما درجات خفیفی از آن را همیشه تجربه کرده ایم.

و اما BDSM یکی از پرطرفدارترین فانتزی های بی فاصله شدن در دنیا است. پدیده ای که بخشی از مغز را تحریک می کند که در مقابل دریافت جایزه و تحسین فعال می شود (Brains’ reward center)، بخشی که به آن در اصطلاح پزشکی می گویند Ventral tegmental area. این بخش از مغز با ترشح هورمون دوپامین باعث می شود که انسان و حیوان در مقابل ذوق و هیجان مواجه شدن با تشویق بیشتر یادبگیرند و علاقه مند به پیشرفت شوند. امروزه روی این تئوری تحقیق می شود که ارگاسم های ناشی از BDSM نیز می تواند این بخش از مغز را فعال کند. اتفاقی که از طریق بی‌فاصلگی ها و معاشقه های نرم و عاطفی اتفاق نمی افتد. در نتیجه ارگاسم های BDSM، احساس سرخوشی، در عالم هپروت رفتن و اعتماد به نفس بالاتری به پارتنرها، خصوصا پارتنر Dominant می دهد.

نکته مهم اما این است که این بخش از مغز مستعد معتاد شدن یا Addiction است. به همین دلیل افرادی که چندبار از بی‌فاصلگی های خشن لذت می برند، از خواهندگان همیشگی این نوع از لذت بردن می شوند و به مرور علاقه دارند این درد توام با لذت عمیق تر گردد. نهایت این که در نظرنسجی اخیر، با ۲۴۰۷ شرکت کننده، ۸۵% شرکت کنندگان حاضرهستند BDSM و اورال سکس را به خاطر علاقه خودشان یا به خاطر احترام به خواسته پارتنرشان تجربه کنند، ۱۵ درصد اما آن را اخلاقی نمی دانند. بعدها در این باره توضیح خواهم داد که چرا اورال سکس، هنوز در برخی فرهنگ های شرقی مثل BDSM یک فانتزی نامتعارف از لحاظ فرهنگی محسوب می شود. همین طور توضیح این مساله که چرا زیرمجموعه از قلمروی Dominance and submission است.

Print

درج دیدگاه

نوشته های مشابه