صفحه اصلی فرهنگفرهنگِ رابطه یارِ بدون مرز

یارِ بدون مرز

نوشته پرنس‌جان
فرهنگِ رابطه

از تجربه های خوب زندگی ام در آمریکا فرصتی بود تا با دختران ملل مختلف معاشرت داشته باشم. چه در جایگاه دوستی عاطفی، چه در جایگاه دوست اجتماعی. دختران همه جای دنیا خصوصیات مشترک زیادی دارند اما خوب تفاوت های پررنگی هم در آنها مستتر هست. حداقل من این طور یافته ام. تفاوت هایی که می تواند در روند یک رابطه بلند مدت مهم باشد. چیزی به اسم “دختر جهانی” وجود ندارد. دختر هر سرزمین کاتالوگ و راهنمای خودش را دارد، حتی در بعضی سرزمین ها، در State های مختلف هم باز تفاوت هست. مثل ایران که کاتالوگ معاشرت با دختر اصفهانی، خیلی متفاوت از کاتالوگ معاشرت با دختر رشتی است. حال من این ها را بلدم. از کجا بلد شدم؟ مثل ماری کوری که زندگی اش را روی شناخت اورانیوم گذاشت، من هم سال ها پیش روی مطالعه عنصر “دخی نیوم” وقت گذاشتم.نمی خواهم وارد جزئیات بشوم.

به عنوان نمونه “اکثر” دختران آمریکای جنوبی، وقتی به آمریکا می آیند خصوصیات شان را حفظ می کنند، یکی از مهمترین هایش علاقه به نمایشگری های عاطفی است در رابطه های شان. من این را بیشتر در مکزیکی و اکوادور تبارها دیدم، اما خیلی جالب است که اگر در خیابان های لس انجلس دودختر و پسر را در حال بوسیدن یا معاشقه ببینید به احتمال زیاد آن دختر از آمریکای جنوبی است. خود آمریکایی ها اغلب این مساله را نمی پسندند. خاصه آمریکایی های ساکن بخش های مرکزی. ترجیح می دهند این کار را در حریم خصوصی و نه محیط Public انجام دهند. این هم به دلیل در بنیان مذهبی بودن و Conservative بودن شان است. اما من این رفتار را در مسکو هم کم ندیدم. میان دختران روس. برایم خیلی عجیب بود چون معمولا کشورهای سردسیر آدم های از لحاظ عاطفی سردی هم دارند، حال دیگر نمی دانم دختر روس خودش گرم است، یا خدا می داند چطور گرمش می کنند.

اما از آن سو دختران آمریکای جنوبی بسیار سازگار هستند. نمی خواهم بگویم خصوصیت خوبی است. همیشه سازگار بودن را به نفع دنیای زن نمی دانم. اما همین خصوصیت مهم باعث می شود رابطه های طولانی مدتی بدون تنش برقرار می کنند و بزرگترین خواسته شان تنها احساس گرفتن است. فرهنگ شان این است. از این رو ما وقتی یک دختر مکزیکی با کسی دوست می شود، به شکل اتوماتیک وار او را زن آینده اش حساب می کنیم. اینقدر سازگارند. حتی بیشتر. تصورش با ذهنِ شریفِ خودتان. اکثر دختران آمریکایی آدم های بسیار مستقلی هستند. این خصوصیت بارزِ خوب شان است. چه در کسب درآمد و پیشرفت های شغلی، چه در تصمیم گیری های شان. حتی کم دیده ام که یک دختر امریکایی انتظار خرید و سوپرایز شدن های کادویی پوشیدنی از طرف دوست پسرش داشته باشد. حتی درباره پرفیوم ها. اما اگر با یک بلیط سفر یا یک بلیط سینما مواجه شود بسیار خوشحال می شود. به عبارت بهتر دوست ندارد لباس یا لوازم زینتی اش را پارتنرش تهیه کند. مرزبندی های پررنگی دارد. پسر ایرانی نمی تواند با او دوست شود، مگر در امریکا بزرگ شده باشد.

این بخشی از فلسفه مستقل فکر کردن درباره انتخاب هایش است. خوب این به عکس اکثریت دختران ایرانی است، که معمولا پاتنری که در این زمینه ها دست به جیب نمی شود را خسیس می پندارد یا به او ایراد می گیرد. همین دختران آمریکایی اغلب اما از لحاظ کلامی خیلی عاطفی نیستند. بیشتر لمسی هستند. ساده اش این که اگر بخواهید خیلی احساسی صحبت کنید، حوصله شان را سر می برید. باید هنر Touching داشته باشید. من یک دوست ایرانی داشتم، اولین هدیه دوست دختر آمریکایی اش را ترجمه کتاب مولانا خرید. کودنی بود! بدترین خصوصیت بیشتر دختر آمریکایی را ناگهان رفتنش می دانم. یعنی خیلی راحت ممکن است بگویند این رابطه دلخواه شان نیست و خداحافظی کنند. یکی از بدترین تجربه های من دوستی با دختر چینی بود. دلیل اش هم ساده است، به نظر من دخترخانم های چینی بیشتر شبیه به جاسویچی هستند. یعنی اگر شما کلید باشید، این ها همه جا می خواهند به شما وصل باشند و دیلینگ دیلینگ کنند. تجربه دو هفته ای دوستی نزدیک من با یک دختر چینی بعد از تجربه سربازی در ایران، دومین تجربه سخت زندگی ام بود.

این که می گویم شوخی نیست، حتی وقتی توالت می روید پشت درب حال تان را می پرسند. خوب شما فکر کنید دیگر در توالت می خواهید راحت باشید دیگر. طبیعی است نه؟ تا می آیید راحت بشوید، یکی آن پشت بگوید What’s up?. خبر عمه ات عزیزم. تجربه اختصاصی ام نبوده، دوستان هم داستان های مشابه داشته اند. خیلی داخل همه لحظه های زندگی تان هستند. این خصوصیت همه جوره در خدمت مرد بودن، بسیار در دختران چینی شایع است. بعدها می گویم علت جامعه شناسانه اش چه هست. ارتباط مستقیمی با فرهنگ و با مساله قانون تک فرزند بودن شان دارد. اما خوب خصوصیت خیلی خوبی هم در رفتار عاطفی شان هست و عالی است و آن دیگر اینجا گفتنی نیست. ختم جلسه.

خوب اما دختر ایرانی، که تا به امروز می توانم آن ها را با دختران ملیت های دیگری که برخورد نزدیک داشته ام مقایسه کنم. البته من هیچ وقت تعمیم نمی دهم. هم یک خصوصیت پر رنگ خوب و یک خصوصیت پر رنگ بد از نظرم اما اکثر آن ها دارند. چیزی که همیشه اول به چشمم آمده است. خصوصیت برجسته اکثرشان این است که بسیار پر ظرافت و احساسی هستند. هم در کلام و هم در لمس. این فوق العاده است. من به جز دختران فرانسوی، واقعا هیچ دختری را به قدر دختر ایرانی این چنین پذیرنده احساس و دهنده حس ندیدم. دختر ایرانی از نظر من خود شعر است. حال بعضی وقت ها شعر قاطی پاتیِ سپید می شود، دیگر آن مشکل شماست. جدیدا قافیه ندارند. یک خصوصیت خوب دیگر این که بسیار با ظرفیت تر از دیگر ملل ها دیده ام آن ها را در صحبت کردن. یعنی خیلی نگران این نیستید که حرفی بزنید سو تفاهم پیش بیاید. این به لذت ارتباط داشتن با آن ها کمک می کند. دلچسب است.

اما آن خصوصیت بد از نظرم “بی ثبات بودن” اغلب شان است. البته این تجربه من در همه این سالها است. مثلا امروز با شما خوبند، فردا هم خوب اند، بعد پس فردا ناگهان بد می شوند! با دختر ایرانی همیشه “زمستان در راه است”. شما اگر هرکول پوآرو نباشید و از پازل صحبت های پر ایهام شان نفهمید مشکل کجا بوده، وارد یک تونل جهنمی می شوید که اگر یک اتومبیل از داخل انگشتر رد شد، شما هم ازداخل آن تونل به سلامت رد می شوید. بعد خیلی وقت ها می فهمید هیچ چیز خاصی هم نبوده، “ناز” دارند. این موضوع را پیچیده تر می کند. یعنی بعد تازه دوزاری تان می افتد که پشت این بی ثباتی ها همیشه دلایل واقعی نیست که بخواهید حق را به آن ها بدهید و استرس ارزشمند بگیرید. خانم خودش را می زند به ویبره تا به او بیشتر محبت کنید. این بازیگری است دیگر. خوب صاف و ساده بگو. آن زمان تاوان دادن است. حال یا باید بیشتر وقت بگذارید و کلی احساس ورزی کنید، یا پیاده شوید. از اتومبیل نه البته، از سفینه قشنگه یِ کیف پول تان. اتفاقا یکی از دلایل ترس گذشته من از نزدیک شدن به دختر ایرانی همین مساله بوده، اولین تجربه زندگی ام با همین مساله بی ثباتی گره خورد، بعدها هم چند گره دیگر بود، این شد که فهمیدم شما وقتی وارد یک رابطه نزدیک با اکثریت (نمی گویم همه) دختران ایرانی می شوید باید این Default ذهن تان باشد که یک مقدار زیادی غیرقابل پیش بینی هستند. فلذا، شما باید ملوان خوبی هم باشید. آن هم از نوع زبل اش، با کلی ذخیره فریزریِ اسفناج.

خلاصه این که دنیای دخترخانم ها برای من اکثر اوقات همین بوده. یکی خیلی خوب بوده، اما وسط خواب عمیق بیدارت می کرده و می پرسیده حالت خوب است عزیزم؟ یکی خیلی احساسی و شاعرانه بوده، اما هفته ای دوبار متهم به خیانت می کرده و قاضی صلواتی زندگی ات می شده، یکی حریم خصوصی ات را رعایت می کرده و به اندازه و عالی کنارت بوده، اما یک هو می دیدی فردا برای ات یادداشت خداحافظی گذاشته و موهای ات در جا می ریخته و جمشید هاشم پور می شدی، یکی هم همه چیزش عالی و رویایی بوده، اما زنگ موبایل که از خواب بیدارتان کرده، فهمیدید همه اش خواب بوده.

دیگر همین دیگر. اگر داخل ایران هستید، که همین است که هست. شعر خوب بلد باشید، احترام گذاشتن و چرب و نرم حرف زدن، مشکلی نیست. رابطه از انجا به بعد بیمه ابوالفضل است. اگر جای دیگری هستید، نقشه را باز کنید، ببینید چند کشور دیگر باقی مانده، به همان اندازه امید برای دختر همه چیز خوب باقی است. آخرش این که، تا رسیدن به بهترین، کریستوف کلمب خوبی باشید. چشمک

Print

درج دیدگاه

نوشته های مشابه