صفحه اصلی فرهنگ برنده

برنده

نوشته پرنس‌جان
فرهنگفرهنگِ زیبایی

یکی از تفاوت های جالب میان فرهنگ ایرانی و آمریکایی این است که؛ در ایران یاد می دهند که هر که سریعتر به مقصد رسید برنده است، مقصد از قبل تعریف شده، و همه چیز خلاصه در به جلو نگاه کردن، زود رسیدن، سبقت گرفتن و هرگز عقب نماندن است!

در آمریکا اما به تو یاد می دهند هر که فارغ از سرعت، در مسیرش چیزهای بیشتری تماشا کرد برنده است، اتفاقا مقصد از قبل تعریف نشده و این هدف ممکن است بارها به خاطر همان متفاوت و بیشتر دیدن تغییر کند، گویی همه چیز تنها در به جلو نگاه کردن خلاصه نشده، که اینجا هرکه با دید وسیع تری رسید موفق است، حتی اگر آخرین نفر باشد. حتی اگر آخرین نفر باشد، اما در عوض بهترین!

وقتی خوب نگاه می کنم ،به نظرم به همین دلیل است که در ایران به خاطر همان فرهنگ زود رسیدن روان بسیاری از مردم پریشان و مضطرب شده است، روان محصل، دانشجو، کارمند چشم به راه ارتقا، مدیر منتظر ترفیع و … نتیجه اش می شود این که گاهی در هر کدام از طبقه اجتماعی بالا که باشند دیگر استعداد زیرآب زدن دارند، خراب کردن، چوب لای چرخ هم گذاشتن و موفقیت های همدیگر را در نهان دل شان زیر سئوال بردن و تمسخر کردن.

خیال می کنم در نقطه مقابل به همین سبب است که در امریکا چنین مردمی خیلی کم پیدا می شوند، که آن ها در هر طبقه اجتماعی که باشند نیک می دانند به موقع رسیدن بهتر از یک زود رسیدن بی فایده است. مردمی که ترجیح می دهند به جای رصد اطرافیان خود و بازداشتن همدیگر، و تلف کردن وقت خود برای حسادت کردن، برای خوب دیدن خودشان زمان بگذارند تا کامل تر باشند. تا بهترین آخرین نفر باشند.

راستی خودمانیم، این همه عجله ما ایرانی ها برای چه هست؟ مگر کجای جهان را گرفته ایم که ترس از دست دادن اش را داریم؟ مگر چه می شود یک روزی زیرآب زدن وفرصت های دیگران را گرفتن را برای همیشه فراموش کنیم؟ کی می شود نگاهی “ملی” به مساله “رسیدن” به هدف داشته باشیم و فکر کنیم هر که رسید، هر که برای خودش برنده شد، انگیزه ای است تا ما هم برنده بشویم.

Print

درج دیدگاه

نوشته های مشابه