صفحه اصلی فرهنگ توسعه یافتگی

توسعه یافتگی

نوشته پرنس‌جان
فرهنگفرهنگِ زیبایی

درک توسعه یافتگی یک ملت، به معنی فهم میزان پیشرفته بودن نوع فنآوری هایی که آن ها استفاده می کنند یا عظیم بودن کارخانه ها و روبات ها و فنآوری های نصب شده در سطح شهر و ادارات و سیستم های نظامی شان ها نیست. چیزی به فراتر عمیق تر است و از جایی بسیار قبل تر آغاز می شود.

بارها شده که افرادی که به کشورهایی مثل ژاپن و دانمارک و آلمان سفر می کنند با تشریح تکنولوژی های موجود در ساختمان ها و فناآوری ها استفاده شده در شهرها و محل های کار و غیره می خواهند درباره “پیشرفته” بودن مثال بیاورند. مثل دوستی که وجود ربات در دستشوییی در ژاپن برای تمیز کردن ذوق زده بود. سئوال. آیا پیشرفته بودن همیشه در تماشای اخرین خروجی است؟

اکثر اوقات خیر، پیشرفته بودن در مسیری است که برای رسیدن به این آخرین نتیجه ساخته می شود. این “مسیر” را باید دید، فهمید، یاد گرفت و به شکل بومی ایرانی ساخت. تحسین فناآوری های موجود در آیفون ۷ درک پیشرفتگی نیست، درک درست ترش این است که بدانیم چند هزار مغز و چند صدهزار دست پشت فناوری های گنجانده شده در این گوشی است.

به نظرم توسعه یافتگی یک کشور را شما اول در دبستان ها و دبیرستان های شان و بعد دانشگاه ها می بینید. این که با چه کتاب های آموزشی قدرتمندی مفاهیم را انتقال می دهند و با چه معلم های با حوصله و عاشق درس دادن، اصول را یاد می دهند و در طول سال ها چه چیزهایی مهمی از دانش آموز و محصل می خواهند. این که چطور و چرا دانشگاه های شان برای کشف نخبگان تلاش می کنند.چگونه دانشجو دانشگاه را نه یک ایستگاه، که جایی که با آن می تواند اتفاقی مهم در اینده کشورش بوجود آورد نگاه می کند.

کشورهای پیشرفته و به زعم خودشان جهان اول، کشورهایی نیستند که ضرورتا فناوری های بالاتر از ما یا کودکانی نخبه تر از ما دارند. آن هایی هستند که خیلی ساده، با کمترین هزینه ها، اول از همه سعی می کنند فرزندان شان را افرادی کنجکاو در برابر مسایل، خلاق در برابر روزمرگی، منظم، مسئولیت پذیر، اهل حرف زدن و استدلال کردن و از همه مهمتر، دارای مهارت های کار گروهی برای رسیدن به نتیجه بار بیاورند.

اساس سیستم تحصیلی آمریکا اغلب همین است. در اصل این کودکان هستند که فردا خالق آن ربات ها و سیستم های پیچیده و فنآوری ها خواهند شد. صاحب کارخانه های فکری تولید دانش و اندیشه. پس همه چیز برای آزاد فکر کردن شان فراهم است.

اما جهان سوم در عوض خیلی خوشحال خواهد بود اگرامکان استفاده از این ربات ها و ابزار و پیشرفت های ظاهری بدانها داده شود. گویا جهان سوم حواس اش از چیزی مهمتر پرت است. این کودکان اند که موتور توسعه یافتگی آینده این ملت ها هستند نه آن ابزار و فناوری هایی که در ابتدا به چشم ما می آید.

از ما که گذشت؛ کودکان امروز جامعه ایران آیا فکر می کنید در آینده می توانند تولید دانش و اندیشه کنند؟ بارها فکر کرده ام که وطن پرستی، تنها در دفاع از یک سرزمین است؟ چرا “پرورش کودک هوشمند” برای توسعه آینده یک سرزمین در کشورهایی مثل اسرائیل، ژاپن، فنلاند یا امریکا اینقدر مهم است؟

حس خیلی از پدرو مادرها و معلم ها و اساتید امریکایی وقتی پای آموزش به میان می آید، گویی وظیفه ای وطن پرستانه است. چرا “کودک” برای آن ها گنج است؟ چرا برای شان اینقدر مهم است روی این لوح نانوشته، چیزهای نوشته شود که در خدمت آینده ملت و سرزمین باشد؟

Print

درج دیدگاه

نوشته های مشابه