کشور آمریکا چیزی در حدود ۳۳۰ میلیون نفر جمعیت دارد. مردمی کاملا چند فرهنگی (Multicultural) که همین خصوصیت به خودی خود اصلی ترین مشکل برای همسان کردن رفتارهای هنجار و غیرهنجار آنها محسوب میشود. از سالهای خیلی دور؛ برای کنترل امنیت، دولت امریکا تصمیم گرفت رابطه میان پلیس و مردم را رابطه ای تقریبا “گسسته” و “کم پیوند” بیافریند تا نسبت به بی قانونی و پلیس مساله “ترس و فرمانبرداری” همیشه در مردم وجود داشته باشد. نتیجه این که کارکتر پلیس در امریکا همیشه یک شخصیت “کماحساس”، “قاطع” و “نفوذناپذیر” نشان داده شده است.
این ایده پرزیدنت Lyndon Johnson در سال ۱۹۶۰ بود. از این رو پلیس ها اغلب حین ماموریت افرادی جدی، بداخلاق و کم صحبت هستند. اگر بخواهم شیطنت کنم، امروزه “ابهت” و “پرستیژ” یک پلیس در آمریکا چنان بالاست که با قرار گرفتن او مقابلتان، حتی اگر کار خاصی نکرده باشید، ناخودآگاه خواهید گفت “ببخشید”! نه فقط برای مهاجران به امریکا، که حتی برای همه کسانی که در این کشور به دنیا آمدهاند و بزرگ شدهاند، واژه پلیس یک واژه نفسگیر است.
تا پیش از ۱۹۶۰ پلیس امریکا در سطح گسترده مسلح نبود. پس از فرمان جانسون، پلیسها دارای گروهبندیهایی متفاوت شدند و بنا بر وظایفشان، تسلیحاتی نیز در اختیار آن ها قرار داده شد. جنجالیترین فرمان اما برای بیشتر مسلح شدن پلیس آمریکا بعدها در سال ۲۰۱۴، و به دستور پرزیدنت اوباما از طریق دستوری با عنوان ۱۰۳۳ Program صورت گرفت. اتفاقی که به نظرم یک عروسی نیز برای کارخانههای اسلحهسازی نیز محسوب میشد.
بدین ترتیب بخشی از تجهیزات نظامی ارتش امریکا به پلیس این کشور انتقال یافت تا مورد استفاده قرار گیرد. خاطرم هست که در این انتقال، وزارت دفاع امریکا حتی کیسههای خواب یا دستگاه های فکس مستعملاش را نیز به پلیس امریکا انتقال داد تا به جای آن نو خریداری کند. هرچند در طی جنجالی نهادهای پلیس آمریکا آنها را پس فرستادند.
بنیان فعالیتهای پلیس های آمریکا، بازمی گردد به مفهوم ناتوری. ناتورهای شب کار (Night watch) از سال حدود ۱۶۳۰ فعالیت خود را در محله ها آغاز کردند. حدود سال ۱۷۰۰، ناتورهای روزکار هم آمدند. صدسال بعد، نزدیک به سال ۱۸۰۰ میلادی بود که اولین پلیسهای آمریکا در نیویورک در خیابانها ظاهر شد. آنها یونیفرم و باتوم و پروتکل های رفتاری ملی داشتند.
امروزه درآمریکا، به هر نیرویی که کارش محافظت از قانون اساسی است Law enforcement می گویند. به عبارتی بازوی قانون. افرادی که در سیستم Law enforcement فعالیت میکنند قسم خوردهاند(Sworn officers) . به همین سبب مهمترین مجازات های قانونی برای دور زدن قانون، پیش از همه شامل خودشان میگردد. بسیاری از دوستان آمریکاییام تفاوتهای میان پلیسهایشان را دقیقا نمیدانند. شاید به سبب چندلایه و تفاوتهای زیادشان است. در فرهنگ افواهی، آنها، همه پلیسها را Cop خطاب میکنند. به خیالم مخفف عبارت Constables On Patrol یا Copper است. سعی من این است که در این مطلب یک شِمای کلی از مهمترین گروههای پلیسی که در آمریکا فعالیت میکنند را کالبدشکافی کنم. با این وجود از ورود به جزئیات پرهیز خواهم کرد.
– گروه اول: Uniformed Police Officers
این پلیسها، پلیس محلی (Local Police) محسوب میشوند. همانها که در اغلب فیلمهای هالیوودی با یونیفرم های سرمهای یا مشکی میبینیم. آنها یک معجون ویتامینه از تلفیق پلیس راهنمایی رانندگی و پلیس نیروی انتظامی در ایراناند. در اصل، برحسب وظایفی که به شکل روزانه برایشان تعیین میشود هم پلیس ترافیک در خیابان ها محسوب می شوند، هم آمادگی ورود به هر بحرانی مثل سرقت، گروگان گیری، زورگیری یا دیگر بزههای اجتماعی را نیز دارند. محدوده فعالیتشان منطقههای شهرداری است. حق ندارند از منطقهای در شهری به منطقهای دیگر بروند.
آنها زیر نظر که هستند؟ دولت

پلیسهای Uniformed officers در امریکا. آنها را از لحاظ عملیاتی بیشتر میشود معادل پلیس نیروی انتظامی در ایران دانست.
– گروه دوم: Special Jurisdiction Police
این دسته از پلیسها افرادی تربیت شده برای محیطهای آکادمیک، دانشگاهها، مدارس و حتی محیطهای حمل و نقل عمومی مثل ایستگاههای بزرگ مترو و اتوبوس هستند. مهمترین شاخص آنها این است که در محوطه تعیین شده باید خدمت کنند. حق ندارند وارد درگیریهای خیابانی یا ترافیک شوند.
آنها زیر نظر که هستند؟ دولت

پلیسهای Special Jurisdiction بیشتر نیروهای نظاتی و نظم دهنده محسوب میشوند. آنها به ندرت حق آتش دارند.
– گروه سوم: Sheriffs
پلیس های شِریف، آن گروهی هستند که وظایفشان بیشتر مقابله با جرم و بزه های اجتماعی است. این اجازه را دارند در کل محدوده شهر تردد و اعمال قانون کنند. کار آنها پوشش دادن به پلیسهای بالاست و معمولا از صبح تا شب داخل شهر در خیابانهای اصلی درحال ترددند. در اصل به عنوان نیروهای کاور کننده بیشتر به آنها نگاه میشود.
آنها زیر نظر که هستند؟ دولت

پلیسهای Sheriff به عنوان نیروهای عملیاتی کمکی فعالیت دارند.
– گروه چهارم State Police Officers
پلیسهای ایالتی را مردم کمتر مشاهده می کنند. آنها اغلب در بزرگ راهها در حرکتاند. می توانند در همه اتوبان های میان شهرها و ایالتها اعمال قانون کنند. اگر یک مجرم برای فرار از ایالتی به ایالت دیگر اقدام کنند، تعقیب او به این پلیسها سپرده میشود و پلیس دیگر شهرها نمیتوانند وارد شهر دیگر شوند. نکته دیگر این که این پلیسها وارد خیابان های شهر نیز نمی شوند.
در کالیفرنیا آنها اغلب یونیفرمهای کرم رنگ (Khaki) دارند و مثل پلیسهای تنگهها و گردنههای جادههای خرم آباد گاهی در کمین شکار، جایی مخفی میشوند و مردم را از دور انتخاب و خفت میکنند. من همیشه فکر میکنم اصالتا خرمآبادیاند. به آنها Trooper یا Highway patrol هم میگویند. در اصل Trooper ها را میشود پلیس اتوبانها یا جادههای بین ایالتی (استانی) نامید که با تکرقم (اتوبان ۵) یا دورقم (اتوبان۱۰) نامگذاری میشوند.
آنها زیر نظر که هستند؟ دولت

پلیسهای State Officer محدوده فعالیتشان در بزرگراهها یا جادههای میان ایالتی است. آنها اغلب در حال جریمه رانندگان با سرعت غیرمجاز یا رانندگی خطرناک هستند. (تصویر دستکاری شده است)
– گروه Specialized Assignments
افسران هریک از گروه های پلیسی بالا، بعد از دوسال این اجازه را دارند وارد بخش تحقیقاتی پلیس شوند. تبدیل شدن به متخصص بررسی صحنه جرم، متخصص انگشت نگاری ، تحلیل گر شیمیایی یا تحقیقات آزمایشگاهی (Microscopic analysis)، یا تشخیص چهره. حقوق بالاتری دریافت میکنند، کاری کمریسکتر دارند و البته باید امتحانها و آزمونهای زیادی را با موفقیت رد کنند. معمولا این پلیسها تحصیلاتی دانشگاهی بالاتر از کالج دارند یا ملزم به گرفتن مدرک دانشگاهی در سطوحی بالاتر میشوند.

این گروه از پلیسها بیشتر مشغول انجام کارهای تحقیقاتی، مطالعاتی یا هماهنگی میان نیروها میشوند.
وظیفه اکثر آنها شروع تحقیقات بعد از وقوع یک حادثه است. نکته مهم این است میزان مهارت این افراد در سطحی پایینتر از واحد تحقیقات ماموران FBI است. اما یک تفاوت آنها با ماموران FBI در این است که FBI با هماهنگی دولتها این اجازه را مییابد در هر جایی از جهان دست به تحقیقات پس از جرم بزند. خاصه وقتی پای عملیاتهای پولشویی، قاچاق و ترورویستی در میان باشد.
آنها زیر نظر که هستند؟ وزارت دادگستری (دولت)
– گروه Detectives
اینها لباس شخصی محسوب میشوند. البته نه مثل لباسشخصیهای پَت و پشمالوی خودمان. مشخصه اصلیشان یک Badge فلزی است که روی کمربند قرار میدهند یا از گردن آویزان میکنند. برخی افراد از پلیسهای گروه خیابانی میتوانند به این سمتها ارتقا پیدا کنند. برخی نیز مستقیما از طریق دانشکدههای نظامی و پلیس به آنواحدها معرفی میشوند. آنها در اتومبیلهای غیر آرمدار (Under Cover) تردد میکنند و اما از روی داشبورد اتومبیلهایشان قابل شناساییاند. طبق قراردادی که وجود دارد، این پلیسها اغلب از اتومبیلهای برند امریکایی استفاده میکنند.

پلیسهای Detective افرادی درجه بالا یا باتجربه هستند که بیشتر در ارتباط باتحقیقاتی جنایی یا مالی فعالیت دارند.
وظیفه اصلی آنها تحقیقات محلی، جمع آوری شواهد است. برای تحقیقات برعلیه تخلفات مالی یا مجاب کردن افرادی که قصد خودکشی دارند نیز از Detective ها استفاده می کنند. در فیلمهای هالیوودی اغلب آنها را با عنوان بازجوی پرونده نیز میبینیم. در ایران “پلیس آگاهی” معمولا این مسئولیت را به عهده دارد.
آنها زیر نظر که هستند؟ وزارت دادگستری (دولت)
– گروه Fish and Game Wardens
پلیس هایی که معمولا در جنگل ها، رودخانه ها، ساحل ها و مناطق شکار فعالیت دارند. آن ها وظیفه اصلی شان برقراری نظم و اعمال قانون در محیط های خارج از شهر و جاده هاست. چیزی شبیه به محیط بانان در ایران هستند.
آنها زیر نظر که هستند؟ دولت

نمونهای از فرم پلیسهای Fish and Game Wardens در کالیفرنیا. معادل آنها در در ایران محیطبانان هستند.
– گروه Federal Bureau of Investigation
این گروه با عنوان مختصر FBI، متخصصترین و باهوشترین پلیسهای آمریکا را در میان خود دارد. آنها بسیار تحصیل کرده و معمولا از فارغالتحصیلان طراز اول دانشگاههای امریکا انتخاب میشوند. مامور FBI یک پلیس فدرال محسوب می شود.برای افرادی که مناسبات درک لایههای سیاسی امریکا را از نزدیک نمیشناسند شاید درک آنسخت باشد.
به زبان ساده، پلیس فدرال پلیسی است که میتواند حتی بر رئیسجمهور امریکا یا رئیس جمهور هر کشوری دیگری یک Case تحقیقاتی باز کند. با این وجود درست مثل شورای خبرگان در ایران که علیرغم نظارتاش بر فعالیتهای رهبری، رئیس انتخاب شده آن در نهایت توسط خود رهبر باید تایید میشود (!)، رئیسجمهور امریکا این قدرت را دارد که رئیس FBI را معرفی یا از کار برکنار کند. به نظر من این یکی از ایرادات چارت سازمانی FBI محسوب میشود که ضد استقلال کامل آن است.
از نمونههای این مساله برکنار کردن رئیس FBI امریکا آقای James Comey بود که دستور به تحقیقاتی برعلیه ترامپ داده بود تا تحقیق کند آیا ولادمیرپوتین بطور غیرمستقیم در انتخابات ۲۰۱۸ به برنده شدن ترامپ کمک کرده است یا خیر. با اخراج جیمز کوبی توسط پرزیدنت ترامپ این تحقیقات به غایت نرسید اما بعدها با وارد شدن بازرس مولر (یکی از کارکشتهترین و صادقترین کاراگاههای امریکا) به پرونده توسط وزیر دادگستری امریکا (وزیری که خود ترامپ انتخاب کرده بود) این پرونده به شکلی دیگر ادامه پیدا کرد. پرزیدنت ترامپ بعدها وزیر دادگستری خود را نیز به خاطر تحقیقات بازرس مولر برکنار کرد!

آقای James Comey، رئیس سابق FBI. او پس از اخراج شدن در توئیتی جنجالی پرزیدنت ترامپ را فاسدترین رئیس جمهور امریکا خواند.
رویکرد FBI بیشتر امنیتی است. نه تنها در همه شهرهای یک ایالت اجازه اعمال قانون و تحقیق دارند، که حتی درباره بالاترین مقامات ایالات متحده، یعنی قضات و رئیس جمهور نیز اجازه تحقیق و بررسی جرم دارند. میتوانم ادعا کنم که FBI قدرتمندترین پلیس آمریکا محسوب می شود که اغلب حوادث مهم مثل کشتارها، حمله های تروریستی یا غیره تحت نظر آن هاست اگر هنوز قرار نباشد که پرونده به NSA یا CIA سپرده شود.
همان طور که پیشتر اشاره کردم، از دیگر نکات مهم این که علی رغم وجود پلیس بین الملل، FBI این حق را به خود می دهد که حتی با ارسال نیرو به دیگر کشورها به شکل آشکار یا پنهان درباره وقوع جرم در آن کشورها نیز عمل کند. نمونه بارز آن تحقیقات برعلیه رضا ضراب، شهروند ترکی ایرانی بود که نقشه کشاندن او به امریکا از طریق یک خانم تاجر زیبارو برای دستگیر شدنش، توسط خود FBI اجرا و در نهایت شکار شد. تخلیه اطلاعاتی رضا ضراب سبب بسته شدن بسیاری از مسیرهای دور زدن تحریمها توسط ایران شد. بررسی پول شویی و جرایم سازمان یافته نیز از فعالیت های FBI است.

نیروهای عملیاتی FBI به شکل ویژه توسط این آژانس آموزش میبینند. بسیاری از این نیروها در بخش اداری تحصیلاتی در زمینه حقوق دارند. آنها بیشترین دریافتی حقوق را در میان پلیسهای امریکا دارند.
تاجایی که اطلاع دارم در ایران نیروی پلیسی معادل با FBI وجود ندارد. در اصل هیچ نیروی پلیسی نمی تواند در ایران درباره خود رئیس جمهور، قضات و مسئولان کشور تحقیق مستقل کند مگر دادستان کل کشور چنین دستوری را صادر نماید.
آنها زیر نظر که هستند؟ دادستان کل آمریکا (مستقل از دولت)
– گروه Drug Enforcement Administration
این پلیس ها، تخصص ویژه شان مبارزه با مواد مخدر است. به آن ها DEA می گویند. این پلیس ها بیشتر در زمینه تحقیقات بر علیه کارتل های مواد مخدر و توزیع کننده ها فعالیت می کنند. همکاری هایی با FBI دارند و همین طور در مرزهای امریکا با کشورهای امریکای جنوبی بسیار فعالاند. اغلب پلیسهای فعال در بخش عملیات DEA، خشنترین و سنگدلترین پلیسهای امریکا محسوب میشوند. شاید بشود تنها گروهی را که به راحتی ارتش امریکا به سمت هدف شکلیک میکند را در میان طبقهبندی پلیسها، DEA دانست.

پلیسهای DEA از خشنترین پلیسهای امریکا محسوب میشوند. آنها مجهزترین نیروهای جهان در عملیات مبارزه با مواد مخدر هستند. آنها به سبب دخالت CIA در قاچاق مواد مخدر، درگیریهایی با این سازمان دارند.
پلیسهای عملیاتی DEA اغلب از نظامیان سابق ارتش آمریکا هستند که علاقه دارند در محدوده داخل کشور فعالیت کنند. آنها دارای توانایی های بالقوه در جنگ های مسلحانه و اجرای استراتژیهای جنگی هستند. اغلب فعالیتهای شبانه دارند (بین ساعت صفر تا ۴ صبح) یا که در مرزهای امریکا دست به اجرای عملیاتهایی می زنند تا از ورود موادمخدر به داخل خاک امریکا جلوگیری کنند.
آنها زیر نظر که هستند؟ وزارت دادگستری (دولت)
– گروه Marshals
آنها پلیسهای زیر نظر مستقیم قضات هستند. مارشالها از قدرت بالایی در اعمال قانون برخوردارند. تنها به قاضی پاسخگو هستند و روی کاغذ میتوانند اقدام به دستگیری رئیسجمهور، رئیس FBI یا حتی رئیس CIA بکنند. البته هرگز چنین اتفاقی رخ نداده است. به عبارت بهتر مادامی که مارشالها با دستور قاضی اقدام به عملیات lیکنند هیچ نهاد پلیسی یا امنیتی در امریکا نمیتواند مانع از عملیات آنها شود مگر باعث فرار مجرم شوند.

Marshalها را میتوان قدرتمندترین پلیسهای امریکا از لحاظ محدوده عمل دانست. آنها کمترین حرفشنوی را از پلیسها یا نهادهای امنیتی دولتی دارند.
از مثالهای اخیر عملکردشان این بود که درحالیکه پلیسهای یونیفرم سرمهای فرودگاه به دستور ترامپ مهاجران از ۶ کشور را دستگیر و اجازه ورود به امریکا نمی دادند، در ایالتهایی که قاضی بر علیه دستور ترامپ نظر داده بود، مارشالها با رفتن به فرودگاهها، مسافران را از دست پلیس فرودگاه آزاد کرده، برای آنها تاکسی گرفته و به خانه میفرستادند! مارشالها همچنین در دادگاهها، برای انتقال مجرمان یا اعمال فرمانهای فوری قاضی عمل میکنند و محافظت از زندانها و یا انتقال زندانیان مهم نیز تحت عملیات آنهاست.
آنها زیر نظر که هستند؟ قضات دیوان عالی یا قضات فدرال رزرو.
– گروه Department of Homeland Security
این دسته از پلیس ها، بیشتر در مرزها، فرودگاه ها، ترمینال های مسافربری و هرجا که افرادی از خارج از آمریکا وارد این کشور می شوند حضور دارند. زیر مجموعه های متفاوتی دارند. به عنوان نمونه به پلیس های فرودگاه CBP و ICE گفته می شود. شما احتمالا آنها را وقتی که پاسپورت یا ویزایتان را چک میکنند میبینید.

برای مسافران به فرودگاههای امریکا پلیسهای CBP آشناترین پلیسها هستند. در اصل اولین پلیس امریکایی که یک خارجی با آنها مواجه میشود از این گروه میباشد.
گروهی دیگر از آنها TSA، تیمهای عملیاتی هستند که در فرودگاههای آمریکا وظیفهشان چک کردن مسافران و محتوی چمدانهای آنهاست. معادل این پلیس در فرودگاههای ایران دو گروهبندی دارد. در ایران نیروی انتظامی تا قبل از بخش ورود مسافر به سالن انتظار و بچههای سپاه از سالن انتظار تا Gate سوار شدن به هواپیما این مسئولیت را برای کنترل مسافرین به عهده دارند. امریکا از معدود کشورهای جهان است که پلیس مخصوص فرودگاه دارد.
آنها زیر نظر که هستند؟ Homeland Security (دولت)
– گروه Federal Air Marshals
این گروه دقیقا همان کاری را می کنند که نیروهای لباس شخصی سپاه در هواپیماهای ایران انجام می دهد. معمولا در پروازهای داخلی ایران، یک مامور آشکار (پشت به کابین مینشیند) و ۲-۳ مامور پنهان در میان مسافران جهت حفظ امنیت پرواز وجود دارند. یکی از تفریحات من در سفرهای داخلی یا خارجی، شناسایی مامورهای پنهان هواپیماست. برای من اغلب آنها از نوع نشستن، حالت غذا خوردنشان د رموقع پذیرایی، و حرکت مردمکهای چشمشان قابل شناساییاند. معمول اینهست که این افراد در نزدیک دستشوییها، در صندلی راهروها، و یا در یک سومهای انتهایی هر راهروی هواپیمای مسافربری مینشینند. در آمریکا این کار را “فدرال ایر مارشال” ها انجام می دهند. بدون پلیس آشکار.
آنها زیر نظر که هستند؟ Homeland Security (دولت)

فیلم زیبای Non-Stop با بازی Liam Neeson و Julianne Moore که روایت یک هواپیماربایی است که توسط یک Federal Air Marshals خنثی می شود.
– گروه U.S. Secret Service uniformed officers
کار آن ها حفاظت دور از رئیس جمهور، معاون رئیس جمهور و شخصیت های مهم چون سناتورها است. به صورت تک تیرانداز، مراقب با یونیفرم یا لباس شخصی در محیط ها قرار میگیرند. تکتیراندازهای Secret Service معمولا از بهترین تک تیراندازان ارتش انتخاب میشوند. آن ها در خدمت کاخ سفید هستند و محافظان اصلی محسوب نمی شوند اما همیشه ۴ تا ۶ ساعت پیش از ورود رئیس جمهور به هر نقطهای جاگیری و مستقر میشوند. گروه Secret Service تنها گروه پلیسی در امریکاست که تاجای ممکن در آن افراد متاهل یا افرادی که دارای روابط عاطفی هستند استخدام نمیشوند.
آنها زیر نظر که هستند؟ Homeland Security (دولت)

پلیسهای Secret Service اغلب از میان افراد مجرد و افراد درونگرا انتخاب میشوند.
اسلحه های پلیس آمریکا
اسلحه دستی (Handgun) سازمانی پلیس های امریکا را از سال ۲۰۱۴ به بعد سه شرکت Heckler Koch از آلمان، Smith & Wesson از آمریکا و Glock از اتریش تامین می کنند. جز پلیس های گروه مواد مخدر و FBI ، کالیبر استاندارد برای اسلحه های دستی پلیس امریکا ۹mm است. از کالیبر ۱۰mmبهره می برد.
پلیس هایی که در آمریکا اتومبیل دارند در اتومبیل های شان یک Shotgun (تفنگ) نیز دارد. آنها تنها حق دارند زمانی از آن استفاده کنند که مجرم در دوردست و در حال استفاده از اسلحه است. اینShotgun ها می توانند یک فیل را فالوده با آبلیمو کنند.اگر با این اسلحه از فاصله ۲۰ متری به شما شلیک شود، گلوله موقع خروجی حفرهای ۱۵ سانتیمتری در بدن شما ایجاد میکند. به عبارت بهتر، این اسلحه برای مرگ آنی و متلاشی شدن است و با آن هرگز به پا یا دست شلیک نمیشود.

نمونهای از مدل بهبود یافته Shotgun ای که اخیرا پلیسهای امریکا استفاده میکنند. رمینگتون مدل ۷۸۰. دست دوم این شاتگان را سال پیش در یک حراجی به قیمت ۵۸۰ دلار خریدم اما این اواخر در دوران بحران کرونا تا ۷۵۰ دلار خرید و فروش میشد. برای هر خشاب ۱۲ تایی پر آن ۹ دلار باید هزینه کنید.
باتوم (Bludgeon) از اسلحه های سرد اکثر پلیس های آمریکاست. از دیگر اسلحه های سرد اسپری های مهار کننده (Capsicum spray) است که گاز فلفل مشهورترین آن ها محسوب می شود. همیشه و در شورش ها به پلیس تاکید می کنند که ابتدا از ابزار Riot control (ضد شورش) دستی استفاده کنند. منظور همین دو نوع اسلحه سرد است.
درآمد پلیس
تا جایی که مطلعام پلیسهای امریکا درآمدی هم اندازه با یک کارمند معمولیِ یک شرکت خصوصی دارند. متوسط درآمد آنها در سال ۵۲ هزار دلار (۶۵ میلیون تومان در ماه) در ایالت ما کالیفرنیا است، اما حداقل درآمد پلیس های FBI که باهوش ترین و متخصص ترین ها هستند از ۷۵ هزار دلار (۹۳ میلیون تومان در ماه) آغاز می شود. (حالا مطمئنم یک جمعیتی شروع میکنند ماشین حساب کردن که ببیند من دلار را چندهزارتومان حساب کردم. چشمک)
حقوق ۵۲ هزار دلار در سال، معادل ماهی ۴۳۰۰ دلار دریافتی است. برای کامل کردن تصورتان، در کالیفرنیا هزینه اجاره یک خانه یک اتاقخوابه خوب و Lease یک اتومبیل متوسط ماهانه حدود ۲۸۰۰ دلار است.
پوشش پلیس
اغلب پلیسهای آمریکا دو پوشش سازمانی دارند. هر شش ماه به آنها یک دست لباس نو نیز داده تحویل داده میشود. پوشش عملیاتی آنها Class B نام دارد. پوشش تشریفاتیشان که برای مراسم و رژهها استفاده می کنند Class A، شکیلتر و زینتیتر است.
برخلاف پوشش پلیسهای ایران که اغلب مثل لواشک اناری از تنهای شان آویزان است، برای پلیسهای آمریکا لباس اختصاصی دوخته می شود و سری دوزی نیست. به همین سبب به تن های شان برازنده است و حتی پلیسهای نسبتا چاق یا لاغر لباسهایی فیت به تن دارند. بعدها درباره اشتباهات ایرانیها در طراحی لباسپلیس و ارتش متنی تخصصیتر خواهم نوشت.
اغلب پلیس های آمریکا (به جز FBI، Patrols و (Marshal از یونیفرم های سرمه ای تیره یا مشکی استفاده میکنند. این مساله دو دلیل مهم دارد. نخست ابهت آور بودن پوشش های تیره بر روی روانِ مردم، و دیگر هم رنگ شدن آن ها با اسلحه و تجهیزات برای جلوگیری از ایجاد ترس و اضطراب در میان کودکان.
اتومبیل پلیس
قرارداد اتومبیل های پلیس در آمریکا اغلب با شرکت های داخل آمریکا بوده است. سال ها شرکت فورد و بعدها شرکتهایی مثل دوج (از شرکت کرایسلر) و جنرال موتورز (GM) هم آن را به عهده داشتهاند. پلیسهای کاخ سفید اما از کادیلاک استفاده میکنند و این اتومبیلها در جایی در بالتیمور مونتاژ میشود که کسی از آدرس دقیق آن مطلع نیست.
در پروتکل تنظیم شده برای اتومبیلها، آنها را که البته اغلب ۸ سیلندر و دارای ۳۰۰ اسب بخار به بالا هستند به سه دسته مهم تقسیم می کنند.PPV ها که همان اتومبیلهای سواری محسوب میگردند. از آنها برای ماموریتهای گشت یا تعقیب و گریز (High-speed response calls) استفاده میشود. دو نوع دیگر یعنی SSV ها وSSP ها بیشتر شامل اتومبیلهای سنگین، شاسی بلند و برای عملیاتهایی که به سرعت نیاز ندارند استفاده میگردد.

مدل جدید اتومبیل SUV پلیس که توسط کارخانه اتومبیل سازی فورد برای پلیس امریکا ساخته شده است.
و سرانجام این که این یک شمای کلی درباره شناخته شده ترین گروه های پلیس در امریکا بود. من اما صحبت درباره گروههای ویژه ضدخرابکاری چون SWAT و غیره را البته به دلیل طولانی شدن مطلب در نوشتههای جداگانه خواهم نوشت. همین طور بعدها درباره FBI بیشتر خواهم نوشت. Robert Levinson از مامورین سابق CIA و بعدها در استخدام FBI فردی بود که گفته میشود به شکل مخفیانه برای تحقیقات در سال ۲۰۰۷ وارد ایران شد.

رابرت لِوینسون، مامور سابق FBI که در سفر احتمالی به جزیره کیش در سال ۲۰۰۷ ناپدید شد.
او در “ظاهر” برای تحقیق درباره تجارت دخانیات وارد شهر کیش شد تا با داوود صلاح الدین ملاقات داشته باشد. داوود صلاح الدین یک شبه نظامی آمریکایی تغییر نام یافته بود (David Belfield) که با سازمان اطلاعات ایران در ازای پول همکاری می کرد. این طور گفته می شود اطلاعات ایران با تله قرار دادن صلاح الدین برای به ظاهر همکاری کردن با رابرت لوینسون، این مامور باسابقه و بازنشسته FBI را شکار کرد. مقامات ایرانی اما هرگز این مساله را تایید نکرده اند، FBIهرگز نتوانست ثابت کند او در اختیار ایرانیان است و مقامات CIA نیز دربارهاش سکوت کردهاند. خانواده این مامور سابق FBI اما اخیرا تایید کرد که مرگ او را پذیرفته است. آیا تخلیه اطلاعاتی شده و بخشی ساختار عملکرد FBI را به ایرانیها انتقال داده است؟ کسی چیزی نمیداند. حکومت ایران اما معتقد است او نه در ایران، که در جایی در پاکستان در سال ۲۰۱۰ از دنیا رفته است. اکنون از ناپدید شدن او ۱۳ سال میگذرد.

نیروی انتظامی ، بزرگترین نهاد پلیسی ایران، هرچند روی کاغذ زیر نظر دولت (وزیر کشور) است، اما از قوه قضاییه نیز دستور میگیرد. با این همه فرماندهان نیروی انتظامی در اصل از بیت رهبری فرمانپذیری نهایی را دارند. پلیس ایران به ندرت به زیباییِ پوشش، فرم لباس، هماهنگی و ورزیدگی اندام پلیسهای در خدمتاش اهمیت میدهد.