تا سال ها، من دلباخته بوی After Shave های پدر بودم. یک رایحه شیکِ اَلکُلیِ تلخ و تیز که بعد از هر اصلاح از آن استفاده می کردند و مرا یاد فیلم “دیدار در کازابلانکا” و شخصیت ریک (با بازی همفری بوگارت) می انداخت. کاراکتر این رایحه، یادآور یک مرد کم محل و خشن، تمامیت خواه، اما قابل اعتماد و کاریزما بود.
حدود سال های ۱۹۶۰ این نوع رایحه در آمریکا همه گیر شد. اغلب مردهای از آرایشگاه آمده چنین بویی می دادند. دختران آن دهه دل شان، برای این رایحه چه غنج ها که نمی رفت. به مرور زمان که دنیای تکنولوژی روز به روز پیچیده تر و خاص تر می شد، در دنیای عطرسازی همین اتفاق به مرور برای کیفیت رایحه ها افتاد.
در استودیوهای طراحیِ رایحه در اروپا و آمریکا، روز به روز ژن و شخصیت عطرها تکامل یافته تر می شد، به این خاطر که بینی و حس بویایی انسان ها نیز سلیقه و پیچیدگی های جدید پیدا می کرد. این دسته بوهای شیک تلخ و تیز با یکی از شاهکارهای پرفیوم دنیا به نام چارلی در سال ۱۹۷۴ برای مردان آمریکایی وارد دوران فرمانروایی خود شد.
در دسته بندی رایحه ها، این طیف بوها به Aromatic Fougère مشهورند (تلفظ کنید آروماتیک فوژِغ). در ژن شان ترکیبی از بوهای الکلی و فلزی و گیاهی (چوبی) بکار رفته است و در اغلب این After Shave ها از عصاره گیاهِ اسطوخودوس استفاده می شود. حدود سال ۲۰۱۰ بود که یکی بزرگان لوازم بهداشتی و آرایشی بریتانیا تصمیم گرفت یک رایحه آروماتیک فوژغ جدید و خاص وارد دنیای عطر کنند که روی دست کمپانی های آمریکایی و فرانسوی بزند. این کار را به که سپردند؟
به استاد بزرگ، “برتراند دوشافو” فرانسوی، طراح مشهوری که با خیلی از کمپانی های مهم عطر دنیا کار کرده بود و امروز مردم بیشتر او را با طراحی های رایحه اش برای خانواده عطر آمواژ می شناسند. این شد که کمی بعد یکی از شاهکارهای رایحه جهان با اسم پنهالیگونز – سارتوریال (Penhaligon’s – Sartorial) به دنیا آمد. پرفیومی که البته امروز اگرچه جزو بوهای خاص محسوب نمی شود اما علی رغم ارزان بودن اش، گفته می شود کیت میدلتون، همسر فرزند ولیعهد انگلستان آن را از رایحه های مورد علاقه اش خوانده.
سارتوریال با یک تم (Theme) تلخ و شیک و مدرن شروع می شود. کمپلکسی باشکوه از بوی اسطوخودوسی که با آن رایحه فلزی و آلدهیدی (الکلی) لعنتی اش، یک شخصیت Dominant مردانه را به رخ هر مشام تربیت شده ای می کشد. آرام آرام، بویی مسحور کننده و پر جذبه با باز شدن لایه های پیچیده تر این پرفیوم پخش می گردد. ارکستری هیجان انگیز از نوازندگی رایحه های برگ درخت بلوط و چرم و عسل که ترکیب مورد علاقه برتراند دوشافو در کارهایش شمرده می شود. پیچیدگی و کیفیت میخکوب کننده، از همین جا متولد می شود. یک ظهور مدرن و قدرتمند از خانواده آروماتیک فوژغ ها.
پنهالیگون سارتوریال، برای زمستان و بهار و پاییز عطری ایده آل است. بیشتر برازنده مردان میانسال است با چهره هایی جا افتاده و مرموز. لایه های هل و وانیل و شکوفهی پرتقال و زنجبیل این عطر در ساعت های بعد که خود را عریان کنند، می توانند بینی هر خانم با مشامی پیچیده را به خود جلب کنند. و برتراند دوشافو چه خوب می داند که برگ آسش را با اضافه کردن پاتچولی به آخرین لایه این پرفیوم باید رو کند. از اینجا به بعد، رایحه سارتوریال می رود تا یک رایحه مالکیت طلبِ وحشی شود.
شرکت عطرسازی “پنهالیگونز” که سفارش این عطر را به دوشافو داده بود، خود توسط یک آرایشگر تاسیس شد که بعدها از Stylerهای معتمد دربار انگلستان شد. برای این کمپانی، کلاسیک و با پرستیژ بودن رایحه محصولاتش همیشه اهمیت داشته، اما آنچه بدان می بالد قرار گرفتنش در زمره معدود استودیوهای طراحی محصولات بهداشتی است که دو نشان افتخار از پادشاهی بریتانیا گرفته است. دو نشانی که در لوگوی این کمپانی مستتر است. شیشه های شفاف و نازک، و پاپیون داشتن آن ها از ویژگی جالب عطرهای این کمپانی است. طرفدار سرسخت شمع های این کمپانی نیز هستم، به دلیل بوی ملایم و پرفیوم گونه شان.
سارتوریال، این شاهکار قدیمی پنهالیگونز، عطری بود که اگرچه عظمت خاطرات مرا از After Shave های ساده و خطی آرایشگاهی پدر کمرنگ کرد، اما به جایش شکوه و پیچیدگی جدیدی از این نوع رایحه ها را نشانم داد. بویی درست مثل کنده کاری های کلیساهای سبک گوتیک، پر از جزئیات و پیچ و خم.
این عطر تلفیقی هنرمندانه از تم هایی است که در نهایت شما را از یک تونل تلخ و تاریک به جنگلی روشن با بوهای شیرین می برد. از لایه های صمغی اوزونیک و تلخ و متالیک به لایه های چرمی و دودی و انیمالیک. مثل قهوه خوردن با مردی کلاسیک، مغرور و مرموز، تا شیرینی باز کردن دکمه هایش، در آغوش گرفتن و تسخیر تن اش.