از اتفاق های اخیر این است که چند روز پیش ۳۰ نفر از افراد اپوزوسیون و مخالفان حکومت ایران در خارج از کشور نه تنها در نامه ای به دانلد ترامپ عمیقا خواستار بهم زدن تعهدات برجام از سوی او شده بودند، که تلویحا خواسته بودند دوباره فشارهایی (مانند تحریم ها) برای فشار و تغییر رفتار ایران اعمال شود. طبیعتا خروجی اصلی این فشارها بیشتر بر مردم ایران وارد می شود. جالب است که در همین فاصله زمانی ۳۷ نفر از دانشمندان مشهور و برندگان آمریکایی جایزه نوبل با تشویق Richard Lawrence فیزیکدان برجسته ۸۸ ساله آمریکایی با ارسال نامه ای با محتوی دقیقا عکس آن، اما با بیان دلایل علمی و منطقی نه تنها خواستار حفظ برجام و تعهد بدان شده بودند توسط آقای ترامپ، که آن را به نفع همه دانستند.
سئوال اصلی این نیست که چرا اپوزوسیون حکومت ایران همیشه جایِ فهم و درک منطقی را به خواست های احساسی و کینه های شخصی اش داده است و همین سبب شکست های متعددشان در رسیدن به هدف بوده است؛ که سئوال اصلی این است چرا حال که توافق روح و روان بسیاری از مردم داخل ایران را در شرایط بهتری (نسبت به گذشته) قرار داده و باعث شده از فشارهای گذشته درصدی هر چند اندک کمتر شود، این اتفاق اپوزوسیون را عصبانی و وادار به چنین واکنش هایی متفاوت با مردم کرده است؟ آیا اپوزوسیون های خارج از ایران اگر فشار دوباره ای به مردم داخل ایران وارد شود و آن ها را در تعسر و تنگی قرار دهد، خود زجر و سختی این خواسته هایشان را همراه با مردم داخل ایران پرداخت خواهند کرد؟ اگرچه من معتقد به جدا کردن و مرز بندی مردم ایرانی داخل و خارج از ایران نیستم اما، فکر می کنم زمانی که پای هزینه دادن واقعی است برای یک آرمان یا هدف، بهتر است مردمی درباره آن صحبت کنند که خود پرداخت کننده اصلی آن هزینه باشند، نه تنها افرادی که بدون فکر علمی و تحلیل قاعده مند حرف می زنند، از تاوان دادن دیگر به دورند، و در اصل “اپوزوسیون بودن” شغل شان است، نه باورشان.