هر زمان در ایران یک انتخابات مهم برگزار می شود، این پرسش طلاییِ “بدهیم یا ندهیم” هم در فضاهای مجازی ایرانی ها منفجر می شود. یک عده این سو نشسته اند و معتقدند بدهیم بهتر است، یک عده این طرف نشسته اند و معتقدند چرا الکی باید داد؟ دادن یا ندادن، مساله این است؟ به نظر من نباید روی این چیزها خیلی با دیگران بحث کرد. ساده اش این که تصمیم های سیاسی هرکس به خودش مربوط است. نهایت آدم نظر خودش را بگوید و خلاص. دیگر نظرش را پروژکتور نکند روی نظر دیگران. کشتی کج گرفتن ندارد که. چه معنی می دهد یک عده خودشان را پاره می کنند تا دیگران را به دادن و ندادن راضی کنند؟ Relax باشیم. قشنگش کنیم. اصلا وقت داریم. آخر هفته ها را بنشینیم و تاریخ سیاسی و اجتماعی جهان را بخوانیم. یک دمنوش نعناع هم بگذاریم کنار یک خرمای خوشمزه و راه رفته یِ دیگران را بخوانیم و تورق کنیم. بعد فکر کنیم. تامل کردن همیشه زودتر از “زور زدن” ما را به مقصد رسانده.
بخوانیم تاریخ سیاسی فرانسه را، آمریکا را، تاریخ سیاسی هند را حتی. خیلی آموزنده است. تاریخ حرکت های اجتماعی مثل یک تابلوی نقاشی است. گویاست. بعد احتمالا کم کم می فهمیم مهمتر از دادن و ندادن، تاوانِ دادن و ندادن است. وقتی مردم کشورهای پیشرفته این روزها با هر رای گیری به “تاوانِ دادن و ندادن” فکر می کنند، مردم کشورهای جهان سوم هنوز به خود “دادن و ندادن” فکر می کنند. این برداشت من است البته. بعد می بینید چقدر جالب، مردم فرانسه اگر چه قرن ها پیش شبکه های مجازی نبوده، اما در خیابان و کافه ها همین بحث ها را داشته اند. مردم آمریکا هم ۱۰۰ سال پیش. می فهمیم ما داریم همان مراحل آن ها را دو قرن بعدتر می رویم. آیا لازم است؟ نمی شود درس گرفت و آن مسیر را نرفت؟ نمی دانم. خوب حقیقتش فرانسوی ها ۳۰۰-۲۰۰ سالی انصافا خوب دادند، نتیجه اش هم این شد. این را که از تاریخ خوب بفهمیم کمتر خودمان را پاره می کنیم، بیشتر به دوختن علاقه مند می شویم. خلاصه این که بسیاری از جواب های ما داخل تنبانِ تویتر و فیس بوک و تلگرام نیست. زیرِ دامن تاریخ جهان است. اخلاق مرا هم که می دانید، اینکه احتمال کجا بودنم بیشتر است.
و هفته ها که از مطالعه و دقیق شدن که گذشت، و Timeline پختگی دمکراسی را در جهان که خوب تماشا کردیم دستگیرمان می شود که “نشستن” ما را به سوی مقصد می برد، یا “راه رفتن”، حتی اگر با پای برهنه یا دمپایی ابری لنگه به لنگه باشد. خلاصه همین دیگر. اصل اصلش به نظرم بهتر است Relax بود، کنارش هم تجربیات دیگر جوامع را هم خوب و دقیق مطالعه کرد. گذشته حرف می زند، امروز اما صدا ندارد. آخر این که “رای دادن” یک امتیاز اجتماعی است که می توانیم از آن استفاده کنیم، یا نکنیم، هرکس خواست می دهد، یا نخواست، خوب نمی دهد. نه وسط رای دادن نیاز به آه و اوف هست، نه قبل از رای ندادن نیاز به خطابه کردن.