نابغهی خطرناک
وقتی دستور داده بود یکی از دستیاران سابقش را به اقیانوس ببرند، در جایی پر از کوسه مثل چای کیسهای داخل آب کنند، و بعد متناوب به اطرافش با اسلحه شلیک کنند تا با جلو نیامدنِ موقتی کوسهها به او فرصت بدهند درباره مسالهای اعتراف کند، کمتر کسی هنوز به فکر این احتمال بود که یکی بزرگترین قاچاقچیان داروهای مُسکن و قرصهای مخدر ،که در ظاهر صاحب کارخانههای عظیم چوب بری نیز بود، میتواند محتملترین خالقِ واحد پولیِ بیت کوین باشد!
واقعیتش، اغلب صاحبان پولهایِ عظیم و اسرارآمیز ، کمی بعد از به ثروت رسیدن، به دنبال خرید یا تاسیس بانکهای خود هستند. به نظرم منطقی است. این امنیت؛ تجارت و غیرقابل ردیابی بودن فعالیتهای آنها را تا حدی زیاد تضمین میکند. این بار صاحب یکی از بزرگترین شبکههای قاچاق دارو در کره زمین، کسی که پیش از این یک برنامهنویس باهوش اخراجی از یک شرکت امنیتی رایانهای بود، وقتی دید ممکن است امکان پولشویی را از کف بدهد، آغاز به برنامهنویسی واحد ارزی دیجیتال کرد تا هیچ بانک مرکزی یا سازمان امنیتی در جهان قادر به Monitor کردنش نباشد. اسم مستعار خالق بیتکوین ساتوشی ناکاماتو (Satoshi Nakamoto) است. هنوز هیچ منبع موثقی نام واقعی او را رسما تایید نکرده. در سال ۲۰۰۸ مقاله ای در اینترنت منتشر شد و ساتوشی که نویسنده آن بود به دنیا آمدن این ارز جدید را نوید داد و این اولین و آخرین اثر نوشتاری از او بر اینترنت باقی ماند. پس از آن برای همیشه محو شد. یک خبرنگار تحقیقی سالها بعد ادعا کرد سایهای از او پیدا کرده.
پاوِل ولِر (Paul Weller) یا پاول لرو (Paul Leroux) یا اسامی دیگرش، در سال ۲۰۰۸ گفته بود “می خواهم ارز خود را داشته باشم. این تنها راه برای پولدار ماندنم هست!” گفته میشود نام مستعار خالق بیت کوین، در واقع متعلق به همان پاول لرو است. او که در اصل نام شناسنامه اش Paul Salatoshi Celder بود، همان کسی است که به عنوان یکی از ترسناکترین و غیرقابل پیشبینیترین قاچاقچیان جهان شناخته میشود. کسی که برای انتقام از اطرافیانش که به او خیانت میکردند، به دنبال روشهایی عجیب و غریب مثل خوراندن خائنها به کوسهها بود. برنامهنویس سابقی که علیرغم تجربه کاریاش در همکاری با DEA (خبرچین بزرگ اداره مبارزه با موارد مخدر آمریکا) وقتی دستگیر شد، تنها زیرجکوزی خانهاش صد کیلوگرم طلا پیدا شد.
از یکی از اساتید علوم سیاسی ام شنیده بودم که پاول ولر قصه ما، یکی از چند فردی است که در زمان اقامتش درفیلیپین سالها پیش، در معاملهای با افرادی منسوب به ایرانیها، برای آنها یک برنامه هدایت از راه دور موشکی بسیار پیشرفته ساخته یا در حال نوشتناش بوده. به نظر می آید CIA معتقد بود افزایش دقت موشکهای ایرانی از سالها پیش به این سو به دلیل برنامههایی بسیار گرانقیمت بود که امثال پاول ولر و چند برنامه نویس دیگر از دیگر کشورها به نهادهای نظامی ایران فروخته اند. هنوز نمی دانیم این موضوع چقدر واقعیت دارد. تایید نشده، تکذیب هم.
نکته جالب درباره پاول لرو (با نام مستعار ساتوشی ناکاماتو ) این بود که او قبلتر یک سایفرپانک بود. ساده تر بگویم. Cypherpunk ها اصطلاحا آن دسته از برنامهنویسان امنیتی و رمزنگار نویسها هستند که مثلِ فعالان حقوقبشری وظیفه اخلاقی خود میدانند به حفاظت از اطلاعات مردم در اینترنت کمک کنند. یک سایفرپانک اگر بفهمد شرکت گوگل از اطلاعات خصوصی مردم استفاده میکند، دست به افشاگری میزند. یا که فاش میکند که شرکتها از کجاها از اطلاهات خصوصی مردم استفاده میکنند. مثلا ادوارد اسنودن امروز به عنوان مشهورترینِ سایفرپانکها شناخته میشود و همه میشناسیماش. کسی که جاسوسی سازمان اطلاعاتی NSA از مردم امریکا را فاش کرد.
برای من هنوز مشخص نیست پاول لرو (خالق بیت کوین) چرا بعدها شخصیتاش وارونه شد و تبدیل به یکی از بزرگترین توزیع کنندگان ترامادول در جهان گشت. و مشخص نیست اگر او اخراج نمیشد و یک برنامهنویس امنیتیِ ساده باقی میماند، آیا تبدیل به این هیولای پیچیده میشد، یا نه، شاید هم او از ابتدا یک هیولای خفته بود و بعد از اخراجاش تنها از آخرین پوستهاش بیرون زد. احتمال می دهیم روند برنامهنویسی برای تولید اولین بیت کوین، مهمترین پول دیجیتال دنیا یک سال و نیم طول کشیده. میدانیم اوایل سال ۲۰۰۸ بیت کوینها از طریق کامپیوترها و با محاسبات برنامهنویسی استخراج و به اینترنت وارد و بین سایفرپانکهای کنجکاو رد وبدل میشدند. همان سالها بود که ارزش هر بیت کوین به نزدیک یک دلار رسید. اولین جایی که ارزش پیدا کرد.
آن زمان ساتوشی (پاول لرو) گروه اولیه افراد را با دقت انتخاب کرد. رمزنگاران و سایفرپانکها، کسانی که ساختار فنی بیت کوین را کاملا درک میکردند و ضد دولتی هم بودند. او همیشه سعی میکرد حاشیه بسیار امنی اطرافش ایجاد کند. مثل لایههای پیاز. شخصیتی پارانوئید داشت و به همین سبب احتمالا همه چیز را با دقت و بالاترین وسواس انتخاب میکرد. مدام در حال لایهبندی اطرافاش بود تا اگر سازمانی یا دولتی به او نزدیک شود، هربار با معمایی روبرو شود و او فرصت رد گم کردن را از دست ندهد.
او کوشش عجیبی در پنهان کردن هویتش داشت. حتی دوستان او، دقیقا نمی دانستند اسامی که برای خودش استفاده می کند، یا عکس هایی که از افراد خانواده خود بدانها نشان می دهد چقدر واقعی است. مردی که همیشه دوستانش خیال میکردند با مادرش زندگی میکند و اما نمیکرد. گفته میشود پاول چیزی در حدود ۶ گذرنامه داشت. شخصیت نمادین ساتوشی ناکاماتو (احتمالا همین آقای پاول ولر)، با این که به عنوان مخترع این ارز دیجیتال صاحب بیش از یک میلیون بیتکوین است (در نظر بگیرید یک بیتکوین امروز ۷ هزار و اندی دلار میارزد)، هنوز یک بیت کوین اش را خرج نکرده! یک دلیل احتمالیاش این هست که او در سال ۲۰۱۲ دستگیر شد. هرچند فکر میکنم او از بیزنس استخراج معادن ذغال سنگ و صادرات عظیم چوب و کاغذ و دارو همین اکنون با وجود زندانی بودنش میلیونها دلار درآمد دارد.
خوب خلاصه قصه ما تا اینجا این هست که یکی از نوابغ برنامهنویسیِ امنیتی دنیا، که با پلیس هم همکاری داشته، آرام آرام تبدیل میشود به یکی از بزرگترین قاچاقچیان دنیا. گفته میشود او در روز ۳-۴ ساعت بیشتر نمیخوابید، همیشه وقتهایی از دسترس اطرافیانش غیب میشد، به ندرت با تلفن حرف می زد و اغلب اوقات عادت داشت پشت کامپیوترش بنشیند و همه امپراطوریاش را تنها از طریق چت روم های رمزنگاری شدهاش مدیریت کند. حتی اگر فرض کنیم پاول لرو شخصیت ساتوشی ناکاماتو نیست، باتوجه به گذشت این همه زمان و خرج نشدن این میلیون بیت کوین که متعلق به مخترع آن است، می شود فرض کرد که مخترع بیت کوین یا سال هاست که مرده، یا اینقدر ثروتمند هست که نیازی به تبدیل بیت کوین هایش به پول و طلا ندارد.
آشنایی من با بیت کوین البته در سال ۲۰۱۰ بود. وقتی تنها ۹۹ سنت قیمت داشت و من از روی تفریح مقداری بیت کوین معامله کردم. آن زمان درباره این خرید اطرافیان نگاهی احمقانه برای دور ریختن پولم میکردند. اما خوب، حتی من نیز این احتمال را قایل نبودم که این سرمایه گذاری روزی اینقدر حباب گونه رشد میکند و تبدیل به مهمترین ارز دیجیتال دنیا می شود. امروز داشتم به این فکر می کردم که اگر روزی مشخص شود خالق بیت کوین مثلا یک استاد ریاضیات یا برنامه نویسی در یک دانشگاه معتبر است یا یک برنامه نویس ضد دولت که ترجیح داده زندگی آرامی را تجربه کند چقدر احساس بهتری از قصه خلق بیت کوین داشتم؟ اما باز شدن این موضوع که شاید خالق بیت کوین، یک تبهکار بسیارباهوش و زندانی است، میتواند احساسم را به این ارز تا حدی تحت تاثیر بگذارد. جالبتر این که اگر روزی این فرد از زندان بیرون بیاید و تصمیم به فروش ناگهانی یک میلیون بیت کویناش کند و ارزش بین کوین را از ۱۰ هزاردلار به ۵ دلار برساند آیا اقتصاد دیجیتال برای همیشه بهم خواهد ریخت؟ قاعدتا بله.
تعداد یک میلیون بیت کوینی که ناکاماتو در اختیار دارد، پنج درصد کل مقدار آن در جهان محسوب می شود. فارغ از این که کل بیت کوبینی که می تواند در دنیا وجود داشته باشد ۲۱ میلیون است که شاید تا ۱۲۰ سال دیگر کامل شود. با این وجود اگر همین امروز مخترع بیت کوین تصمیم به فروختن سهم اش کند، دارایی او، از میزان ۷۹۰۰ تن ذخایر طلای حکومت ایالت متحده احتمالا بیشترخواهد بود. فارغ از این ها، احتمال های زیاد دیگری هم هست. این که مثلا خالق اصلی بیت کوین گروهی در داخل سازمان اطلاعات داخلی آمریکا (NSA) بوده، یا این که بعد از دستگیری پاول ولر، این سازمان ورود کرده و درب های پشتی این دنیای پول دیجیتال را برای خود باز نموده. یا این که یک فرد نخبه با معلولیت عصبی آن را خلق کرده و بعد از دنیا رفته. اما محتمل ترین احتمال، هنوز برای همه ما آقای پاول ولر است.
میدانم در ذهنتان بیت کوین هنوز چیزی مبهم است. در قسمت بعد دقیقتر درباره شیوه کارکرد این ارز دیجیتال، بیت کوین و این که چگونه راهش به ایران باز شد خواهم نوشت. این که این نوع پول دقیقا چه هست؟ چگونه و توسط چه کسانی عرضه می شود؟ چطور می شود آن را خرج کرد؟ و چطور در ایران توانسته به عنوان یکی از منابع مهم کسب ثروت حتی برای سازمانهای حکومتی و سرمایهگذارهای آمده از چین تبدیل شود.