صفحه اصلی سیاستسیاستِ آمریکایی پیرمردِ خواب‌آلود

پیرمردِ خواب‌آلود

نوشته پرنس‌جان
سیاستِ آمریکایی

فصل اول – پرشورترین انتخابات معاصر امریکا

انتخابات ریاست جمهوری امریکا هر۴ سال در اولین سه‌شنبه‌ی ماه نوامبر (اواسط آبان‌ماه) برگزار می‌شود. می‌دانید که مشهورترین علت‌اش مناسب بودن آن هفته برای کشاورزان بوده است. این که تقریبا عرضه محصولات‌شان در بسیاری از نقاط کشور تمام می‌شده و اولین وقت آزاد آن‌ها برای رفتن به شهر و رای دادن محسوب می‌شده است. هرچند این علت مربوط به نزدیک ۱۵۰ سال پیش است، اما به شکل سنتی این تاریخ باقی‌ماند و تا به امروز تغییر نکرد.

پای انتخابات ریاست جمهوری که به میان بیاید مهم است که بدانیم در امریکا، به عکس ایران، رئیس جمهور دقیقا براساس رای مردم انتخاب نمی‌شود. مهمتر از آن این‌که این انتخابات، مثل یک ماراتن طولانی، آرام آرام و در طول یک‌سال صورت می‌گیرد. هرچند کلیدی‌ترین قسمت‌اش ۳۰ روز آخر است. فرآیندها بسیار پیچیده است. اما اگر آن را راحت‌الحلقوم کنم، سناریو این است که مردم به کاندیدای مورد نظر خود رای می‌دهند، و رای مردم به سوی یک جعبه بازیِ تصمیم‌گیری به اسم Electoral College (ببینید) روانه می‌شود. کاندیدای با امتیاز بیشتر (نه رای بیشتر) که از داخل آن جعبه بیرون بیاید، می‌تواند دوماه بعد، داخل کاخ سفید به عنوان رئیس‌جمهور برگزیده بخوابد.

چرا کالجِ الکترال فرآیند گیج کننده‌ای است؟ بهترین مثال آن انتخابات سال ۲۰۱۶ است. در این انتخابات خانم هیلاری کلینتون از حزب دمکرات (آبی‌ها، یا الاغ‌ها) موفق شد ۴۸% آرای مردم امریکا را کسب کند، پرزیدنت ترامپ از حزب جمهوری‌خواهان (قرمزها، یا فیل‌ها) اما ۴۶%. روی کاغذ خانم کلینتون ۳ میلیون رای بیشتر داشت، اما وقتی آرا وارد جعبه Electoral College شد، پرزیدنت ترامپ رئیس‌جمهورِ برگزیده امریکا معرفی شد.

در اصل وقتی آرای مردم به آرای الکترال ارزشگذاری و تبدیل شد، خانم کلینتون ۲۳۲ رای الکترال در سبد خود دید، و پرزیدنت ترامپ ۳۰۲ رای الکترال. طبق قانون انتخابات، هرکه به ۲۷۰ رایِ الکترال برسد او برنده نهایی است! اما چرا؟ در مقاله‌ای جداگانه توضیح خواهم داد. اما بهتر است این را در گوشه ذهن خود داشته باشید که براساس پلتفرم رای‌دهی، در ایالات متحده گاهی حتی یک کاندیدا می‌تواند ۵ میلیون رایِ بیشتر کسب کند، اما رئیس‌جمهور نشود. دمکراسی پیچیده‌یِ امریکا که گاهی برعلیه خودش عمل می‌کند.

داخل این جعبه را یک کوچولو باز می‌کنم. وارد جزئیات اما نمی‌شوم. امریکا صاحب ۵۲ ایالت (استان) است. به این ایالت‌ها وزنِ سیاسی داده‌اند. ایالت کالیفرنیا وزن سیاسی‌اش این است که ۵۵ رای الکترال داخل جیب‌اش دارد. ایالت تگزاس اما ۳۸ رای الکترال. شما داخل هر ایالت از مردم رای بیشتر بگیرید آن ایالت رای‌های الکترالش را می‌ریزد داخل سبد شما. کل ایالت‌های امریکا روی هم چند رای الکترال دارند؟ ۵۳۸ رای. اما کی‌برنده است؟ کسی که داخل سبدش زودتر بشود ۲۷۰ رای جمع شده. جذاب است؟ حتما هست. دقیقا مثل یک بازی قمار است.

مشکل اما کجا پیش می‌آید؟ وقتی شما در ایالتی که وزن سیاسی‌اش کمتر است، اما از جمعیت بیشتری رای بگیرید. انسان‌های زیادتری به شما رای داده‌اند اما چون داخل جیب‌اش رای الکترال بالایی نیست، در نهایت شما چیز زیادی دشت نمی‌کنید! اینجا سئوال این است که بازی از کجا آغاز می‌شود؟

بازی اینجاست. ایالت‌هایی آبی هستند که ما مطمئن هستیم همیشه به کاندیدای دمکرات رای می‌دهند. ایالت‌هایی قرمز داریم که مطمئن هستیم حتما به یک جمهوری خواه رای می‌دهند. سال‌هاست که این‌ها حتما رای الکترال خودشان را داخل سبد کاندیدایی خاص می‌ریزند. پس کاندیداها وقت خود را تلف نمی‌کنند و معمولا کمپین‌های‌شان خیلی در این ایالت‌های با نتیجه معلوم فعال نیست. کجا سرمایه‌گذاری و تبلیغ و سخنرانی می‌کنند؟ ایالت‌هایی که به آن‌ها می‌گویم Swing state یا Toss-up states. ایالت‌های چرخشی یا لحظه‌آخری. چرا لحظه آخری؟

ایالت‌های امریکا، فارغ از رنگ و گرایش سیاسی‌شان، دارای وزن سیاسی نیز هستند. کالج الکترال در اصل وزن این ایالت‌ها در رای‌گیری است که روی تصویر با عدد نشان داده شده است.

چون مردم این ایالت‌ها هیچ علاقه‌ای خاص به حزب آبی‌ها یا قرمزها ندارند. شوخی که بگویم نان به نرخ روز خورند. آن‌ها در ماه آخر تصمیم‌می گیرند به کاندیدایی رای بدهند که سود و منفعت‌شان را بیشتر تامین می‌کند. پس Swing State ها بسیار کلیدی‌اند. چون دقیقا مثل ضربات پنالتی آخر یک بازی برای تعیین برنده‌اند. سربسته که بگویم برای ما تحلیل‌گران اکنون از مهمترین ایالت‌های چرخشی، اول فلوریدا است، و بعد پنسیلوانیا. این‌ها روی هم تقریبا ۵۰ رای الکترال دارند که داخل سبد کاندیدای دمکرات‌ها یا جمهوی‌خواهان اگر بریزند، آن کاندیدا نون‌اش داخل روغن حیوانی است. پس امسال رای مردم و فرآوری شده رای مردم به شکل رای الکترال در ایالت فلوریدا بسیار بسیار مهم است. ترامپ اگر بتواند اقتصاد و بحران کرونا و سطح اشتغال در این ایالت را عالی نگاه دارد، می‌تواند به دوباره انتخاب شدن‌اش واقعا امیدوار باشد. و نماینده دمکرات‌ها اگر مردم این ایالت‌ها را قانع کند که ترامپ قابل اعتماد نیست، می‌تواند سبد رای‌اش را از رای الکترال آن‌ها پر کند.

فصل دوم – بایدن، پیرمردِ خواب آلود

نقاشی واضحی از انتخابات ۲۰۲۰ ریاست‌جمهوری امریکا که رسم کنم، رقابت اصلی میان دو کاندیدای حزب دمکرات و جمهوری‌خواهان است. کاندیدای باقی احزاب هرچند در مناظره‌ها (Debates) شرکت می‌کنند اما معمولا خیلی زود کنار می روند. پرزیدنت ترامپ، کاندیدای نهایی حزب جمهوری‌خواه (قرمز‌ها) خواهد بود و جو بایدِن، کاندیدای نهایی حزب دمکرات (آبی). ترامپ که علاقه زیادی به اسم گذاشتن روی مردم دارد جو بایدن را کاندیدای خواب آلود می‌نامد. شاید مهمترین علت‌اش، مکس‌های طولانی جو بایدن یا فراموشی‌های او درباره نام‌ها و تاریخ‌ها در زمان‌هایی است که سخنرانی می‌کند. آخرین سوتی او این که در یک مصاحبه خودش را همسر خودش معرفی کرد!

درباره این دو چه می‌دانیم؟ پرزیدنت ترامپ هرچند نماینده قطعی جمهوری‌خواهان خواهد بود اما تا پیش از این انتخابات اصولا فاقد تجربه ارزشمند سیاسی بود. او در نهایت با سیاستمدارانی از هر دو حزب دوست بود تا بتوانند به گسترش تجارت املاک و هتل‌سازی او کمک کنند. کمدی اما اینجاست که او پیش از این بارها به کمپین کاندیداهای دمکرات در انتخابات‌های گذشته امریکا کمک کرده بود و از ساپورترهای مالی بیل کلینتون، همسر هیلاری کلینتون رقیب خودش در سال ۲۰۱۶ بود.

از این رو او تاجر و صاحب آژانس بسیار بزرگ املاکی است که می‌دانیم در سال ۲۰۱۶ تصمیم گرفت خودش را ناگهان جمهوری خواه بنامد و به نماینده این حزب تبدیل شود. هرچند جمهوری‌خواهان ابدا فکر نمی کردند این کاندیدای خودخوانده مبدل به کاندیدای نهایی‌‌شان شود، اما ترامپ نشان داد اراده و مصمم بودن او، و همچنین تحمل هزینه‌‌ها توسط شخص خودش برای انتخابات، وقتی با فکر و هوشمندی و اعتماد به نفس باشد، می‌تواند همه را مجبور به اطاعت از او کند وقتی تبدیل به قدرتمندترین عنصر برصحنه مناظره‌ها می‌شود.

پرزیدنت ترامپ، در دفتر کار خود در نیویورک. او پیش از ریاست جمهوری مدیر هتل‌های زنجیره‌ای ترامپ و صاحب یکی از بزرگترین آژانس‌های املاک در جهان بوده است.

در مقابل جو بایدنِ (Joe Biden) خوشتیپ و آرام و نجیب را داریم. کسی که پیش‌تر معاون رئیس‌جمهور امریکا، دست راستِ نمادین پرزیدنت اوباما بود. نمادین از این نظر که در ساختار سیاسی کاخ سفید، دست راست رئیس جمهور معمولا مشاور امنیت ملی است. آن‌ها که ساختار سیاسی امریکا را می‌دانند مطلع‌اند معاون رئیس‌جمهور تقریبا در ساختار تصمیم‌گیری هیچ‌کاره است. از لحاظ قدرت و جایگاه حتی از وزرای کابینه کم‌اثرتر است. اما استثنائاتی هم بوده. کل قانون اساسی امریکا را اگر بخوانید یک چشمک و لبخند سهم معاون رئیس جمهور است تا پایان دوره‌اش.

فصل سوم – امپراطوری قرمز در برابر آبی

شاید جذاب‌ترین سئوال این باشد که آیا پرزیدنت ترامپ شانس زیادی برای برنده شدن دارد؟ به این سبب که ممکن است بسیاری برای شرطبندی از آن استفاده کنند درباره‌اش صحبت نمی‌کنم اما می‌شود به حاشیه‌های مهم اشاره‌هایی داشت. پیش از آن بگویم اگر در کمپین‌های ریاست جمهوری امریکا کار کرده باشید که احتمالا نکرده‌اید اصولا ما ۹ روش جامع نظرسنجی (Polling) برای پیش‌بینی محبوبیت یا رای‌آوری یک کاندیدا داریم. برخی از آن‌ها هر ماه، و برخی هر آخر هفته یا هر چهارشنبه انجام می‌شوند. از میان‌ آن‌ها اما سه روش دقیق‌تر یا مهم‌ترند. Brushfire polls،RDD، Tracking polls و Push polls. بعدتر خواهم نوشت هرکدام از این نظرسنجی‌ها چگونه می‌توانند با یک جمله اشتباهی که یک کاندیدا در یک مناظره می‌گوید، یا یافتن نقطه‌ای منفی در زندگی گذشته او به سادگی تغییر کنند. از فرآیند‌های تحلیل دیتا در کمپین‌ها بگذریم و به تصویری بزرگتر از انتخابات بپردازیم.

این روزها پرزیدنت ترامپ به سه دردسر بسیار بزرگ داخلی گرفتار شده است. کاهش شدید شاخص اشتغال، سخت شدن اوضاع اقتصادی برای مردم، ضربه دیدن اعتبار او در رابطه با آزادی‌های اجتماعی و نژاد‌پرستی و درافتادن ۷۰% رسانه‌های امریکا ( از چپ تا راست میانه) با او. دردسرهای خارجی او نیز کم نیستند. تقابل با چین و منزوی شدن در اروپا، شکست او در برقراری آرامش در نقاطی که به آن تعهد داده بود تا به امروز، و گیرِ سه‌پیچِ ایران که به‌تنهایی رهبری Anti-Americanism را دنبال می‌کند. هرچند رهبران سیاسی و نظامی ایران به درستی و هوشمندی در مقابل امریکایِ همیشه رئیس این روزها ایستادگی می‌کنند اما حال مطمئن‌ام ادامه‌ی این ایستادگی در صورت انتخاب مجدد ترامپ، یا به قیمت سقوط‌ نظام (یا تغییرِ استراتژیک رهبری برای عوض کردن بازی) یا به فقر و تنگدستی شدید ایرانیان احتمالا تمام خواهد شد. از لحاظ روان‌شناختی، ترامپ به کسی که در روزهای سخت و مورد احتیاج‌اش به او امتیاز نداده مطمئنا کوچکترین رحمی نخواهد کرد مگر در ازای‌اش معامله‌ای بسیار شیرین‌تر از معامله‌ی پیشنهادی پیشین‌ برای خودش داشته باشد.

پرزیدنت ترامپ اکنون در چاهی عمیق گرفتار شده است. می‌توانیم به سبب دردسرهای بالا خوشبین باشیم و ادعا کنیم کار او این بار ساخته است! اما تحلیل عمیق‌تر اینجا به ما می‌گوید محبوبیت او اکنون هرچند به مراتب کمتر شده، اما میزان آن بسیار بیشتر از زمان انتخابات ۲۰۱۶ در مقابل هیلاری کلینتون است. به عبارت بهتر، صندوق رای الکترال همچنان می‌تواند نجات‌اش بدهد و اجازه دهد یک کریسمس نورانی و برفی دیگر را از پشت پنجره‌های کاخ سفید تماشا کند.

از شانس‌های بزرگ پرزیدنت ترامپ در دوران مناظره‌های انتخاباتی سال ۲۰۱۶، عدم تجربه او در سیاست و کاخ و کنگره و سنا بود. در اصل در مناظره‌ها هیچ کس نمی‌توانست به عملکرد نداشته سیاسی او ایراد و نقد وارد کند، حال این که او این فرصت را داشت که همه را به خاطر عملکردهای‌شان زیر ساطور تحقیر و پرسش‌های‌اش ببرد. امسال اما بازی متفاوت است. میز بازی بزرگتر، و دکور روی میز متفاوت‌تر است. اکنون او یک کارنامه ۴ ساله دارد که از بخت واقعا بدش از ۱۱ ماه آخر آن به سادگی می‌شود از ان صدها غلط و ایراد و اشتباه غیرقابل چشم‌پوشی استخراج کرد. او یک استیضاح جنجالی در کارنامه‌اش دارد، یک خشم عمومی از کپسول نژادپرستی که بدان فندک زده، و ۲۰ میلیون بیکار جدیدی که چندین برابر زمان اوباما ناگهان روی دست‌اش مانده و عامل‌اش ظاهرا یک سوپ خفاش است. این چیزی است که کار او را دشوار خواهد کرد.

در مقابل اما جو بایدن جایگاه گذشته او را دارد. فردی مورد تایید باراک اوباما، فردی که به سبب معاونت ریاست جمهوری عملا مسئولیت یا تصمیم‌گیری نداشته پس ایرادی خاص از عملکرد او در ۱۲ سال گذشته نمی‌توان گرفت. از نظرم خطر مهمی که اما بایدن را تهدید می‌کند قدرت بیان، استدلال و ضعف سخن‌وری در او است. او دقیقا همان مشکلی را دارد که میرحسین موسوی و محسن رضایی در مناظره‌ها همواره داشته‌اند. ترسو بودن در مباحثه، کند بودن در گرفتنِ نکاتِ بداهه رقیب، پرت و پلا گویی و متلاشی شدن وقتی تحت تحقیر قرار می‌گیرند، زبان بدنِ ضعیف، نداشتن کاریزما، تکیه به از بَرکرده‌ها پیش از هر مناظره به جای بداهه‌گویی، ناآمادگی ذهنی (Mental fitness) و گذشته‌ای قابل دفاع و قابل افتخار برای نسل جدید رای دهنده نداشتن. نسلی که در امریکا به آن‌ها Millennialها و Gen Z می‌گوییم و ۶-۷ سالی است که با دنیای سیاست آشنا شده‌اند و اما رای‌دهنده‌اند.

از دلایلی که بارها و بارها پرزیدنت ترامپ، رقیبش جو بایدن را “پیرمرد خواب‌آلود” صدا کرده استفاده از تکنیکی خاص در روان‌شناسی است که به جای زیرسئوال بردن عملکرد کسی، با زیر سئوال‌بردن شخصیت یا روحیات او، از اعتبارش در نزد جامعه کم‌کند. او این کارها درباره همه نزدیکان‌اش که آن‌ها را به مرور اخراج کرد نیز انجام داد. سال ها قبل نیز در ایران احمدی‌نژاد وقتی نتوانست از عملکرد موسوی که در حافظه رای‌دهندگان جوان جایی نداشت ایراد بگیرد، ادعای مدرک جعلیِ همسر میرحسین موسوی را پررنگ‌کرد و بدین ترتیب آقای موسوی را در آن مناظره ناک اوت کرد. این اتفاقی است که از نظرم در انتظار جو بایدن در مناظره‌های آتی خواهد بود.

مشکل پیش‌رویِ دیگر جوبایدن این است که در انبوهی از تبلیغات دمکرات‌ها برعلیه کمپین ترامپ در شبکه‌های تلویزیونی، خصوصا تبلیغاتی که زنان بزرگ دمکرات چون هیلاری کلینتون یا نانسی پلوسی (Nancy Pelosi) در آن برعلیه ترامپ صحبت می‌کنند (GOP ads) اشاره‌ای خاص به کاندیدای خودشان، جو بایدن نمی‌بینیم. از ۵۱ تبلیغ پخش شده تنها در دو تبلیغ اشاره به بایدن را دیده‌ام. این اتفاق مساله‌ای عجیب است. گویی که بیشتر به خواهند عملکرد ترامپ را بکوبند اما لزوما کاندیدای حزب خودشان را Promote نکنند و در ذهن ناخوداگاه مردم دست به برندسازی کاندیدای سیاسی حزب‌شان نزنند.

از دیگر پاشنه‌های آشیلِ جوبایدن، پسر اوست. در اصل می‌شود او را بدنام‌ترین آقازاده حال حاضر امریکا دانست. هرچند جو بایدن می‌تواند پرزیدنت ترامپ را در مناظره‌ها به خاطر سیرکی که با کره‌شمالی راه‌انداخت، ضربه سختی که از دولت چین به خاطر مسایل تجاری و بحران کرونا متحمل شد و همچنین نزدیک شدن به پوتین به گوشه رینگ ببرد، اما یادمان نرود اشاره پرزیدنت ترامپ به گندکاری‌های آقازاده‌ی بایدن می‌تواند به سادگی بایدن را تبدیل به کیسه بوکس مناظره‌ها کند. از آن سو یادمان نرود فشار پرزیدنت ترامپ به رئیس‌جمهور اکراین برای ارسال مدارک بیشتری برعلیه پسر بایدن به تنهایی سبب دردسر زیادی برای او شد. اتفاقی که همه می‌دانیم تا مرز یک آبروریزی ملی (Trump–Ukraine scandal) و استیضاح او پیش رفت.

از نظرم انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ امریکا، نه انتخاب مردم میان دمکرات‌ها و جمهوری‌خواهان، که یک رفراندوم سیاسی (Referendum) برای باقی‌ماندن یا نماندن ترامپ است. ساده‌تر اگر بگویم، جو بایدن اصولا در حد و اندازه‌ای نیست که بتواند به عنوان یک رقیب بزرگ و در نقش یک قهرمان نجات دهنده‌ی امریکا ظاهر شود. در نهایت او نیز ممکن است نقشی زینتی چون سید محمد خاتمی در انتخابات ۱۳۷۶ ایران بیابد که رای بالای او نه به او، که بیشتر یک “نه” لج‌بازانه به عملکرد نظام در دوران سازندگی، و ادامه آن توسط آقای ناطق نوری تحلیل می‌شود.

نکته دیگری که نباید از نظر دور داشت احتمال پیش آمد تئوری House effect است. ثابت شده که مردم، به دلایل روان‌شناختانه، اصولا تمایل دارند در دوره دوم یک انتخابات، همان رئیس‌جمهور را برگزینند و نه کاندیدایی جدید را به جای او. اثر کاخ سفید در اصل می‌گوید مردم ترجیح می‌دهند یک رئیس جمهور کارهای ناتمام‌اش را در ۴ سال دوم به پایان برساند. حتی اگر رئیس‌جمهوری کاملا موفق نباشد. برای این موارد البته ما استثنائاتی داشتیم، جورج بوش پدر، جرالدفورد و جیمی کارتر.

جالب است که بدانیم گروگانگیری ایران در سفارت امریکا نقش مهمی در دوباره انتخاب نشدن جیمی کارتر داشت. اما می‌شود علت آن را درک کرد. درست مثل این که ما کشِش‌مان به این است یک رابطه عاطفی تمام شده را با ترمیم و بخشش دوباره شروع کنیم تا دوباره از صفر به فردی دیگر اعتماد نماییم. از این رو یکی از دلایل محبوبیت روش نظرسنجی Tracking poll برای ما تحلیل‌گران این بوده و هست که با الگوریتم‌هایی که روی نرم‌افزارهای‌ کمپین تعریف می‌کنیم و به اصلاح adjustment نظرسنجی به آن می‌گویند، می‌توانیم از خطای House effect در این نوع نظرسنجی‌ها دور مانده، محبوبیت قطعی کاندیدای مورد نظرمان را فارغ از هیجانات روانی مردم استخراج کنیم.

نکته بعدی اما جدال میان کمپین‌های دو کاندیدای دمکرات و جمهوری‌خواه کشف ایالت‌هایی است که اصطلاحا elasticity بالایی دارند. یعنی چه؟ یعنی مردم این ایالت‌ها خیلی تحت تاثیر شرایط اطراف‌شان هستند و به نسبت آن به سادگی از یک کاندیدا خوش‌شان می آید یا که متنفر می‌شوند. به عنوان نمونه مردم ایالت همشپایر (New Hampshire) دقیقا این‌گونه‌اند. این‌ها تا ۸۰ روز پیش رای‌های‌شان را حاضر بودند به نفع پرزیدنت ترامپ به صندوق‌ها بریزند اما بحران کرونا، استیضاح ترامپ و اعتراضات اخیر سبب شد از اکنون همه هزینه‌های این ایالت برای شخص جو بایدن باشد. مگر پرزیدنت ترامپ بتواند در ۴ ماه اتی آن را پس بگیرد.

ایالت جورجیا نیز قصه متفاوت اما در عین‌حال مشابهی دارد. از شانس بد پرزیدنت ترامپ، جورجیا (Georgia State) جزو معدود ایالت‌هایی بود که به سبب فراوانی سیاه‌پوستان تحصیل‌کرده‌ای که در آن زندگی می‌کردند و طرفدار ترامپ بودند، مایه فخر پرزیدنت ترامپ بود. که مردم آن ایالت هم با ماجراهای اخیر تصمیم گرفتند هرچه بوس هوایی دارند از دور برای جو بایدن بفرستند، آن طرفی شوند و جای دیگرشان را به ترامپ نشان بدهند. بعید می‌دانم پرزیدنت ترامپ رای الکترال این دو ایالت را بتواند پس بگیرد مگر گوشی‌اش را بردارد، زنگ بزند، و از پدر نوینِ انتخابات جهان، محسن رضاییِ مشورت بگیرد. (چشمک)

تا این لحظه، یعنی اوایل ماه جوون ۲۰۲۰ جوبایدن، نماینده‌ آبی‌ها در مقام میانگین محبوبیتی به مراتب بیشتر از پرزیدنت ترامپ در سراسر امریکا دارد. این محبوبیت آنقدر هست که اگر همین لحظه بازی تمام شود و رای‌گیری آغاز گردد، بایدن رئیس جمهور آینده امریکا خواهد بود اما… اما چیدمان میز بازی ما بسیار پیچیده‌تر از این ‌حرف‌هاست و ترامپ و تیم‌اش به خوبی نشان داده‌اند بارها در عرض ۳۰ روز توانسته‌اند یک بازی را عوض کنند، ۱۲۰ روز که جای خود دارد. هر سوتی از سوی جو بایدن می‌تواند این موقعیت استثنائی را از او بگیرد، و هر خطای بزرگی از سوی ترامپ می‌تواند ۴ ماه باقیمانده را برای او تبدیل به آخرین ۱۶ هفته‌ای کند که می‌تواند همچنان به استیک‌های خوشمزه و آبدار کاخ سفید گاز بزند و داخل دستشویی طرح چوب هواپیمای Air force One بنشیند و موقع اجابت مزاج توئیت بزند.

فصل سوم – بایدن ، دنیا، ایران

اگر جو بایدن رئیس جمهور امریکا در سال نحس ۲۰۲۰ باشد، مهمترین اتفاق‌هایی که می‌توانیم منتظر آن باشیم چیست؟ بدنه دمکراسی در امریکا به شدت ضربه خورده است. گلگیر از بین رفته، و شاسی دمکراسی کج شده است. هرچند دمکراسی پیچیده‌ی امریکایی تا جای ممکن سعی در ترمیم خود داشته اما، کبودی‌ها و فرورفتگی‌های عمیقی بر اثر تصمیمات پرزیدنت ترامپ بر آن‌جای مانده است که نیاز به سال‌ها صافکاری و بتونه‌کاری دارد. فرض کنیم که بایدن پیروز انتخابات باشد. چه می‌شود؟

بایدن در صورت رئیس جمهور شدن، ۱۲ ماه نخست را بیشتر بر روی سیاست و اقتصاد داخلی امریکا و ترمیم این کبودی‌ها متمرکز خواهد بود. این انتظار بسیاری از نهادهای حقوق بشری و بنگاه‌های اقتصادی در امریکاست که در اثر بحران کرونا یا زیاده‌روی‌های خشونت‌بار پلیس امریکا میان مردم و دولت زخم‌هایی عمیق ایجاد کرده است. پس انتظار داریم نخستین کاری که جوبایدن در نظرش باشد ایجاد یک U-turn و نقطه بازگشت در اتوبانی است که پرزیدنت ترامپ با زامیاد پر سر و صدای‌اش داخل آن به سرعت در حال حرکت بود. در این U-turn اما آنچه بر سر ایرانیان آمده اولویت او نخواهد بود.

جوبایدن احتمالا از ایده‌بکر ترامپ دراین باره که نیاز نیست امریکا پلیس جهان باشد استقبال خواهد کرد. ترامپ به درستی معتقد است امریکا به جای استفاده از نیروهای نظامی، باید از راهکارهای دیپلماتیک و اقتصادی (Demilitarize foreign policy) برای سیاست خارجه‌اش استفاده کند. روشی که هزینه‌های کمتر و حفاظت بیشتری از جان امریکایی‌ها خواهد کرد. هرچند امیدوارم در صورت برگزیده شدن جو بایدن، او ایده ترامپ مبنی بر رئیس جهان بودن یا World government را نیز به کناری نهاده، فضایی که سبب دوباره زنده شدن جنگ سرد در ورژن جدیدش شده است را بهم بزند.

پرزیدنت ترامپ صادقانه نشان داد رئیس جمهور حکومت ایالات متحده به سادگی می‌تواند یک kleptocrat یا حکومت دزدسالار جهانی نیز باشد، اما اصرار بر این مساله که به قیمت از دست دادن متحدان‌اش در اروپا تمام شد، از جمله همان U-turn هایی است که جوبایدن موظف است از آن باز گردد. اگر بازنگردد حتما پرزیدنت روحانی به او “دستور” خواهد داد. (چشمک) اصطلاح kleptocrat یا دزدسالاری اما بیشتر به حکومتی می‌گویند که حاکمان آن از ثروت ملی در قالب رانت و زد و بند و اختلاس و دزدی برای ثروتمند شدن خود استفاده می‌کنند.

در یک حکومت kleptocrat یا دزدسالار، حاکمان روز‌به‌روز ثروتمند‌تر و صاحب املاک و بنگاه‌های تجاری می‌شوند و اکثریت مردم از لحاظ مالی به مرور ضعیف‌تر می‌گردند در چنین اکوسیستمی افراد شاخص نهادهای قضایی و نظامی نیز به عمدآلوده می‌گردند تا مانع فربه‌تر شدن این جریان نشوند. از خاصیت‌های یک حکومت kleptocrat این است که هرچند سال اقدام به تراشیدن و دادگاهی کردن بدنه‌اش (مدیران میانی سیر شده) می‌کند تا نیروهایِ جدیدِ تشنه ثروت و با انگیزه برای وفاداری را برای ادامه امن‌تر جایگزین آن‌ها کند. بیشترین تجمع حکومت‌های kleptocrat را امروز ما در منطقه خاورمیانه و امریکای جنوبی داریم. فیدل‌کاسترو یا استالین رهبران چپ بزرگ دنیا که تا پیش از به قدرت رسیدن خود ثروتمندان و حاکمان امپریالیستی را زالو صفت می‌خواندند به مرور تبدیل به kleptocrat هایی قهار شدند که ثروت عظیم آن‌ها پس از مرگ مشخص شد. این هم از بازی‌های روزگار است. بازگردیم به موضوع…

بایدن مطمئنا روابط با چین و هنگ‌کنگ را ترمیم خواهد کرد، و سیاست‌های اشتباه و آمده از بی‌تجربگی سیاسی (Ill-advised) که پرزیدنت ترامپ نسبت به کره‌شمالی، ایران، ونزوئلا و سوریه پیش گرفت را مورد بازبینی قرار خواهد داد. مهم است بدانیم روابط امریکا با چین، به شدت بر شرایط اقتصادی و رفاه مردم طبقه متوسط (Middle class) امریکا تاثیرگذار است.

به عنوان یک نمونه، ما دیدیدم لج‌بازی چینی‌ها در ارسال یکی دو ماده اولیه (Pulp) دستمال‌کاغذی به امریکا، چگونه در ایام ابتدایی بحران کرونا یک توالت رفتن ساده مردم را دچار بحران کرد و آن‌ها ماه‌ها با نبودن رل‌های دستمال توالت و حتی کمبود پوشک برای نوزادان مواجه بودند! در بخش‌های محیط زیستی، او مطمئنا به تعهدنامه آب و هوایی پاریس و سازمان بهداشت جهانی بازخواهد گشت و تا پایان سال ۲۰۲۱ به اصلاحات قوانین سخت‌گیرانه مهاجرت خواهد پرداخت.

در بخش سیاست داخلی در مقابل افزایش سقف وام دانشجویی، افزایش حدقل دستمزد (ساعتی ۱۵ دلار)، همگانی‌تر کردن بیمه‌های درمانی و اعطای سهمیه‌ای بیشتر به رنگین‌پوستان برای قبولی در دانشگاه از جمله دیگر وعده‌های او تا به امروز است. از دلایلی که خیال می‌کنم جو بایدن در صورت پیروزی به زودی بر مسایل ایران متمرکز نخواهد بود وسعت برنامه‌هایی است که او درباره امور داخلی امریکا با آن روبرو خواهد بود. یعنی تعمیر (Repairing) خرابکاری‌ها و خلاهای (Loophole) دمکراتیکی که پرزیدنت ترامپ سبب آن بوده. مثل اصلاح قوانین بیمه یا مهاجرت (Travel ban)، و دیگر، زنده کردن (Reinvigorating) نهادها، بنیاد‌ها و مجموعه‌هایی است که پرزیدنت ترامپ آن‌ها را تعطیل کرده است تا مجبور به شفاف‌سازی در هرچیزی نباشد.

و اما بخش دوم؛ در صورتی که جو بایدن رئیس جمهور شود، مطمئنا تا تابستان سال ۲۰۲۲، تغییری عمیق در مناسبات میان تهران و واشنگتن پیش نخواهد آمد. احتمالا در این زمان البته ما مذاکره‌هایی در سطح معاونت‌های امورخارجه خواهیم داشت و نه بیشتر. در خوشبینانه‌ترین حالت برداشته شدن بسیاری از تحریم‌ها و محدودیت‌های مالی و غیرمالی برعلیه حکومت ایران نیاز به ۸ تا ۱۰ ماه زمان دارد. شاید نخستین امتیاز او به ایرانیان اجازه خریداری مجدد هواپیماهای مسافربری و همین طور برداشتن محدودیت سقف زیر ۲ میلیون بشکه نفت باشد. از این رو می‌شود انتظار داشت آغاز نخستین تغییرات محسوس در بهبود شرایط اقتصادی را (بخشی که امریکا مسبب آن است نه ضعف مدیریت سران نظام) را از مهرماه ۱۴۰۰ شاهد باشیم.

پیش از آن، از تیرماه سال ۱۳۹۹ تا آبان‌ماه، مردم ایران تلخ‌ترین شرایط اقتصادی را احتمالا تجربه‌خواهند کرد. ایران دچار رکود شدید خواهد شد. و رکود چیزی خطرناک‌تر از گرانی و تورم است. رکود، یعنی ناامنی، گاهی یعنی تبدیل شدن کشور به دو طبقه بسیار ثروتمندان و طیفی از فقرا. آنچه در ونزوئلا شاهدش هستیم. ما نمی‌دانیم اگر طبقه متوسطی که امروز دارد از بین می‌رود، اگر در اتصال به طبقه زیر خط فقر تبدیل به جمعیت عظیم درهم بافته‌ای با زخم‌های مشترک شوند چه ابزاری برای کنترل آن‌ها در زمان انفجار نارضایتی وجود دارد؟ هیچ نیروی نظامی در هیچ کجای جهان، بیش از ۳۰ روز، نمی‌تواند مقابل ۵ میلیون معترض خیابانی‌اش بایستد.

نظام می‌داند در صورت گذراندن این ۵ ماه، که در آن ممکن است شورش، خرابکاری یا هر اتفاق غیرمترقبه‌ای پیش آید، گلوگاه مهمی را گذر کرده است اگر ترامپ دوباره به کاخ سفید بازنگردد. دولت پرزیدنت روحانی به دلیل ثروت فراوانی که دارد، روی کاغذ، به سادگی این ۵ ماه را گذرخواهد کرد اما آیا مردم نیز؟ ما نمی‌دانیم. اگر آستانه تحمل مردم آنقدر سست شود که اعتراضات دامنه دار دیگری شکل بگیرد، هیچ کس نمی‌داند چه بر سر ماندگاری نظام خواهد آمد.

به تحلیل‌ام اما نظام بازهم به سختی گذر خواهد کرد چون کارت‌هایی که در دست دارد از کارت‌های پرزیدنت ترامپ به مراتب بهتر است. مساله این نیست که واشنگتن پای‌اش را محکم روی گلوی تهران گذاشته، مساله این است که همزمان یکی آن بالا یک اسلحه روی شقیقه واشنگتنِ نیز گرفته است. امیدواری تهران، به آن شلیک در ماه نوامبر است. و البته یادمان نرود، در سیاست بین‌الملل، اتاق فکر وزارت امورخارجه دولت ایران، از اتاق فکر وزارت امورخارجه واشنگتن بازیگری به مراتب باتجربه‌تر و پیچیده‌تر است.

هرچند اصلی نانوشته است که می‌گوید هر اشتباهی که یک رئیس جمهور امریکا بکند، تصحیح و جبران آن ده سال طول می کشد حتی اگر بخواهد توسط حزب خودش صورت گیرد، اما در میان طرفداران و رای‌دهندگان به بایدن این امیدواری وجود دارد که او بتواند در صورت پیروزی، تا سال ۲۰۲۲، با نگاهداری از خدمات زیربنایی مثبت پرزیدنت ترامپ، امریکا را به دوران قابل‌احترام‌تر و به دور از انزوای ۴ سال پیش گذشته خود بازگرداند. داده‌های جدید، هر روز برتحلیل‌ها اثر می‌گذارند. پس باید منتظر ماند و دید هر هفته، بازی روی این میز چگونه تغییر خواهد کرد.

Print

درج دیدگاه

نوشته های مشابه