حجاب، و ولّیِ‌تارِمو

درباره پدیده‌ی “حجاب اجباری” می‌نویسم. درباره ۴۰ و اندی سال اجبار زن ایرانی به پوشاندن‌موهایش برای به خطر نیفتادن اصول یک حکومت مذهبی، به خطر نیفتادن بنیاد خانواده‌ها، و به خطر نیفتادن شریعت. گویی اقتدار شریعت به تارِ مویی بند است و خانواده‌ها به گیسویی رها از هم می‌پاشند و … ادامه خواندن حجاب، و ولّیِ‌تارِمو