درباره پدیدهی “حجاب اجباری” مینویسم. درباره ۴۰ و اندی سال اجبار زن ایرانی به پوشاندنموهایش برای به خطر نیفتادن اصول یک حکومت مذهبی، به خطر نیفتادن بنیاد خانوادهها، و به خطر نیفتادن شریعت. گویی اقتدار شریعت به تارِ مویی بند است و خانوادهها به گیسویی رها از هم میپاشند و…
امریکا
قسمت دوم | هیس! پزشکها فریاد نمیزنند… اوایل سال ۱۳۵۰ شمسی بود. پول زیاد نفت و ایدهی مدرنیزاسیون ایران آنهم با سرعت نور، میرفت که از ایران یک کشور قدرتمند و نمونه در خاورمیانه بسازد. رویایی که شاه پهلوی داشت. اما همه چیز را با پول و سرمایهگذاری نمیشد…
از انقلابیترین شعارهای نظام، در سالهایی که آقابزرگ هنوز نمیدانست ممکن است روزی رهبر ایران شود، “نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی” بود. آیتالله خمینی اما روی “نه شرقی”اش بیشتر تاکید داشت. دولتهای کمونیستی (نمایندگان شرق)، نه تنها ضد خدا و بی اعتقاد به دین و مذهب بودند که چون…
خلبان شدن، یکی از آرزوهایِ کودکی اکثر ما بوده، حداقل در نسل من؛ دههی ۵۰ایها، حتی در لیست رویاهایمان قبل از جراح شدن، شغلی جذاب بود. بعدها اما این رویای جذاب برای بسیاری پلهپله فراموش شد. در شبکههای مجازی، کمتر در اینباره صحبت میشود که چگونه میشود یک خلبان شد؟…
اولین باری که شروع کردم به زبان فارسی را از روی یک کتاب تِلک تِلک یادگرفتن، یعنی نخستین برخوردم با کتابهای فارسی حدود ۱۴ سالگیام بود. با مجموعهای ادبی و نقد ادبی در کتابخانه مادرم به نام “کتاب هفته”، این مجموعهی قدیمی از پدربزرگ به مادر یادگاری رسیده بود.…
تا پیش از این درباره این حرف زدیم که اصولا تقسیم بندی مدارک از کجا آمده است. و اینکه چه لزومی دارد از دوره لیسانس به دوره فوقلیسانس قدم برداریم. اما قصه اخذ مدرک دکتری خاصه در امریکا یک Game Changer است. از این رو که هم مدرکی بسیار گرانقیمتتر…
امروز سهشنبه، برابر با ۸ سپتامبر ۲۰۲۰ است. در کلاس معماری صحبت از این بود که چرا بعد از این همه دورههای سخت گیرانه تحصیل معماری و استودیوهای طاقتفرسایی که یک دانشجوی معماری بعد از ۵ سال میگذراند، بیشتر از ۲۵% فارغالتحصیلان معماری در امریکا جذب بازار کار و در…
داخل زندگی همه ما، یک نقطهای هست. شاید ایستگاه. جایی که فکر میکنیم دیگر همه چیز را باختهایم. از آن به بعد خشمی در تو آرام آرام ریشه میگیرد که دیگر خشمی نسبت به انسانها نیست، یا به وقایع، خشم نسبت به زندگی خودت است. خطرناکترین خشمی که میشناسم. خشم…
من این طور فهمیدهام که خیلی اوقات ما آدمها وقتی حسادت میکنیم در اصل به پیشرفت یا رابطه یا شرایط کسی حسد نمیورزیم، احتمالا از کمتوانی خویشتن که به آن پیشرفت و رابطه و شرایط نرسیدهایم خشم میگیریم. یعنی از خودمان بدمان میآید اما آنگونه واکنش نشان می دهیم. تا…
در نوشته پیشین اشاره کردم که میخواهم به Dark Side پدیده مهاجرت بپردازم با این فرض که بسیاری پیرامون خوبیهای این پدیده شاید داستانها نوشتهاند و شاید شعرها گفتهاند. چشمک. مهم است درباره هر پدیدهای هر دو روی ماجرا را از قبل دید. قصدم تعمیم دادن تحلیلام به همه نیست…