سکانس یکم | فصلها و درسها من در طول این چهار دهه زندگیام اینطور فهمیدهام (شاید اشتباه باشد) که اغلب انسانها “بیشتر” به دو دلیل مهم وارد یک رابطهی عاطفی میشوند. این دو دلیل، مثل دو جعبه است. داخلشان محتویاتی است حتی مشترک. اما چرا ما وارد یک رابطه…
رابطه
سکانس اول | Level Spot به نظرم “زندگی” از یک سنّی به بعد، تکرار متنوعتر همان گذشته است. یعنی اتفاقها تکراری میشوند، اما شکل، دکور و موضوعشان متفاوتتر است. با این فرق که ما به مرور، با مواجه شدن با هیجانانگیزترین اتفاقها یا غمانگیزترینشان، دیگر به قدر گذشته احساساتمان…
دنیا روز به روز بیشتر از سمت زندگیِ جمعی به سوی زندگیِ فردی حرکت میکند. این موجِ آرام آرام محو شدنِ Collectivism Culture و جایگزین شدن آن با Individualism Cultur از ابتدا درغرب شروع شد. وقتی رسانهها، دانشگاهها و روشنفکران بعد از جنگ جهانی دوم و فارغ شدن از مسایل…
امروز دوشنبه، ۲۳ نوامبر ۲۰۲۱ است. یک ساندویچفروشی در West Los Angeles هست، Hamburger Habit، که از پرطرفدارترین همبرگر و هاتداگ فروشیهای آن منطقه محسوب میشود. به تصادف فهمیدم که صاحبِ بیزنس، یک ایرانی است. دوسال پیش که تازه ماسک پوشیدن در دستور کار دولت فدرال بود، و رستورانها اغلب…
آخرین باری که اینجا نوشتم، دانِلد ترامپ هنوز رئیسجمهور بود. دورهای تاریخی، پر از استرس، هم در امریکا، و هم در ایران. و البته تلخ. با این وجود در آن چندسالی که میانهی عمرم در ایران کوتاه زندگی کردهام هیچ روزی تلختر از روز بازگشتم به امریکا نبود. وقتی که…
داخل زندگی من، یک زمانی تهی شد از امیدهای دور و بزرگ. سیاستِ در جریان سببش شد. ایران که بودم. فکر میکنم دقیقاش از آن جا شروع شد که آقای احمدینژاد برای مرتبهی دوم برسرکار آمد.مردی پرشور، باهوش، خستگیناپذیر و وفادار به یاران و پراراده، اما در مقابل به غایت…
امروز سهشنبه، برابر با ۸ سپتامبر ۲۰۲۰ است. در کلاس معماری صحبت از این بود که چرا بعد از این همه دورههای سخت گیرانه تحصیل معماری و استودیوهای طاقتفرسایی که یک دانشجوی معماری بعد از ۵ سال میگذراند، بیشتر از ۲۵% فارغالتحصیلان معماری در امریکا جذب بازار کار و در…
به این فکر میکردم که فارغ از اینکه متعلق به چه نسلی هستیم، داخل یکی از مهمترین صفحههایِ تاریخی جهان قرار گرفتهایم. این که کرهزمین که نه، اما همه انسانهای جهان با یک دشمن مشترک، با یک ویروس کُشنده مواجه شدهاند. انسانها فارغ از رنگ پاسپورت و پوست، جدایِ از…
پرده اول – مرور گذشته سهگانه “یک حکایت محترمانه” با مرور خاطراتم از شیوه و الگوی روابط عاطفی در ایران شروع شد. یعنی بین سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۵ سال بعد که در آن فاصله به ایران مهاجرت کرده بودم. برخلاف تجربهای که در کودکی در امریکا داشتم و روابط دوجنس…
من این طور فهمیدهام که خیلی اوقات ما آدمها وقتی حسادت میکنیم در اصل به پیشرفت یا رابطه یا شرایط کسی حسد نمیورزیم، احتمالا از کمتوانی خویشتن که به آن پیشرفت و رابطه و شرایط نرسیدهایم خشم میگیریم. یعنی از خودمان بدمان میآید اما آنگونه واکنش نشان می دهیم. تا…