در سفر اخیر به عراق، در معرض اطلاعاتی بودیم از گروه آیسیز (داعش) که برای مان خیلی جالب و تازه بود. ماجرا بررسی روی حدود ۳۰۰۰ عضو دستگیر شده این گروه بود که در اصل این کار تحقیقی برای یک موسسه جهانی انجام می شد. این که آن ها برعکس…
سفر عراق
امروز جمعه است، ۵ نوامبر ۲۰۱۶. دیشب تنها ۳ ساعت خوابیدم، اما عمیق. خیلی عمیق. صبح زود که بلند شدم، حمام ام بیش از همیشه طول کشید. داخل وان لم دادم. بی آب، بی خیسی. خشک خشک. ده دقیقه ای گذشت. صفحه گوشی ام را نگاه می کردم. چند پیام…
امروز یک شنبه، برابر با ۱۶ اکتبر. به قطعه ای با نام Vacuum گوش می کردم، بارها و بارها. مدهوش ام کرد. از ساعت ۴:۳۰ صبح که با صدای هلیکوپترهای پلیس بلند و بد خواب شدم. تن ام خواب است و ذهن ام بیدار. از روی آیپدم نگاهی به صفحه…
امروز ۱۲ اکتبر ۲۰۱۶ است. انگار همین دیروز بود، بغداد، عراق، موزه ملی، جایی که خودشان به آن می گفتند المتحف العراقی. بهشتی مخفی از آنچه از تمدن بین النهرین باقی مانده است، تمدن میان دجله فرات. و عکس هایی که با ذوق می گرفتم از تندیس ها تا بعد…
امروز ۸ اکتبر است. دیشب در رختخواب چشم های ام مدت ها باز بود. ۳ صبح خوابم برد. خیلی خسته ام، کم رمق، پرکابوس. مشغول تماشای دو فیلم مستند شدم علی رغم ممنوع کردن پزشک ام. فیلم هایی درباره جنگ که یک رفیق مستند ساز فرانسوی تهیه کرده بود و…
امروز ۵ اکتبر است. یک روز خوب، آفتابی و دلچسب بود؛ و خاص تا آخر شب. چون قرار است امشب کشک بادمجان خانه یکی از دوستان میهمان باشم. شاید هیجان این قضیه برای ام این است که این دوست، یک امریکایی است. اگرچه اصلیت اش اهل برلین است. یعنی متولد آنجاست. یک بار که خواست درباره غذاهای ایرانی با او صحبت کنم، از آن جا که سررشته ای ندارم، سایت mypersiankitchen.com را روی گوشی ام به او معرفی کردم و با پر رویی فقط گفتم در ضمن عاشق کشک بادمجان هستم. ماه ها گذشت…