سکانس یکم | فصلها و درسها من در طول این چهار دهه زندگیام اینطور فهمیدهام (شاید اشتباه باشد) که اغلب انسانها “بیشتر” به دو دلیل مهم وارد یک رابطهی عاطفی میشوند. این دو دلیل، مثل دو جعبه است. داخلشان محتویاتی است حتی مشترک. اما چرا ما وارد یک رابطه…
معاشقه
شاید از جذابترین دیالوگها میان ما پسرها در نوجوانی، این بوده که چطور میتوانیم دختری زیبا را مسخ کنیم. خاصّه، وقتی خجالتی هستیم، نمیدانیم از کجا شروع کنیم، یا که فاقد حُسنِ یوسفایم و به دنبال راهی جایگزین هستیم. پس به دنبال یک چراغ جادو میگردیم که غولی از…
دو سه روزی است که اتومبیل مادر را عوض کردهام. هرچند بسیار کم رانندگی میکنند، اما برای روز مبادا؛ کالیفرنیا وسایل نقلیه عمومی دسترسی راحت و باصرفه ندارد، بهتر است هرکس صاحب اتومبیل خودش باشد. آمدم شیطنت کنم و شیشههای اتومبیل جدیدشان را دودی (Tint) کنم. جایی رفتم. سئوال کرد…
آخرین باری که اینجا نوشتم، دانِلد ترامپ هنوز رئیسجمهور بود. دورهای تاریخی، پر از استرس، هم در امریکا، و هم در ایران. و البته تلخ. با این وجود در آن چندسالی که میانهی عمرم در ایران کوتاه زندگی کردهام هیچ روزی تلختر از روز بازگشتم به امریکا نبود. وقتی که…
من این طور فهمیدهام که خیلی اوقات ما آدمها وقتی حسادت میکنیم در اصل به پیشرفت یا رابطه یا شرایط کسی حسد نمیورزیم، احتمالا از کمتوانی خویشتن که به آن پیشرفت و رابطه و شرایط نرسیدهایم خشم میگیریم. یعنی از خودمان بدمان میآید اما آنگونه واکنش نشان می دهیم. تا…
زاویه اول میخواهم درباره عشق بنویسم. کوتاه. شاید با صراحت بیشتر. من وقتی کودک بودم، کودک که نه، کمی بزرگتر، نهایت مفهومِ عشق را بوسیدن لبهای دختری میدیدم که میتوانستم دوستش بدارم. مثلا اَوانی که ۵ ساله بودم. ۱۰ ساله که شدم، به آن بوسه، لمسِ تن و شانه کردن…
در نوشته قبلی تا اینجا پیش رفتیم که دورههای روابط عاطفی در ایران را به سه دورهی مهم و بامزه تاریخی تقسیم کردیم و اشاره شد که داخل هر کداماش چند سال از عمر نسل ما دهه۵۰ایها و ۶۰ای ها کم شد و درست وقتی به چهارراهِ عصر مدرنیزم روابط…
آنچه مینویسم نه خیلی براساس تجربههای دیگران که شنیدهام، که روی پارهخطِ تجربههای خصوصیام است. میدانم که هیچ تحلیلی تعمیم دادنی نیست، میدانم که به اندازه انسانهای روی کرهی زمین الگوهای رفتاری متنوع داریم، و البته مُشرفم که هر نگاه تحلیلی روی رفتارهای انسانی میتواند از نسلی به نسلی دیگر…
در یک دیدار عاطفی، وقتی قرار است او را برای اولین بار ببینیم، چشم ها می توانند شمعی در قلب ما روشن کنند. این یک قصه جهانی است. آن ها پرنفوذترین بخش صورت انسان اند. چشم ها دو بخش مهم دارند، فرم و نگاه. می توانند از لحاظ فرم زیبا…
در اطراف ما، دایره هایی فرضی وجود دارد با سایزهای متفاوت. دایره هایی که اندازه ارتباطات ما با انسان های دیگر با آن ها تعریف می شود. این دایره ها، مثل النگوهای عمه رقیه که دِلینگ دِلینگ می کنند بسته به سایزشان درون هم قرار دارند. مثلا ممکن است ما…