پردهاول – تلهی کنجکاوی اسطوره و بهترین موسیقیدانِ گیتی، مردی به اسم Orpheus بود. جهان به نوای قطعات و نواختههایش عاشق میشد، سوگوار میگشت یا که پایکوبی میکرد. تنها انسانی که خدایان او را دعوت به نواختن در جمعشان میکردند. تحسیناش میکردند. اما Orpheus کمی بعد از ازدواج، معشوقه و…
قلم رنجه
پرده اول | هوش، پول، شانس هوای لساَنجلس آرام آرام رو به بخاری شدن میرود. اینجا که میرسیم کالیفرنیاییها دو دسته میشوند. آنها که با پنکه سقفی تحمل میکنند، و آنها که به کولرها پناه میبرند. اخبار انتخابات آینده امریکا نیز اندک اندک در روزنامهها و تلویزیون هم گرمتر…
بنا بر روایتی، کهنترین نمایشنامهیِ تراژدیک نوشته شده برای تئاتر در جهان، ناماش ” The Persians “ (ایرانیان) است. نمایشنامهای به قلم اِسکِلوس (Aeschylus)، بزرگترین شاعر تراژدینویس یونان. او در این نمایشنامه به تراژدی جنگ خشایارشاه با یونان میپردازد، که در نهایت به غافلگیر شدن و شکست سنگین پادشاه هخامنشی…
سکانس یکم | فصلها و درسها من در طول این چهار دهه زندگیام اینطور فهمیدهام (شاید اشتباه باشد) که اغلب انسانها “بیشتر” به دو دلیل مهم وارد یک رابطهی عاطفی میشوند. این دو دلیل، مثل دو جعبه است. داخلشان محتویاتی است حتی مشترک. اما چرا ما وارد یک رابطه…
سکانس اول | Level Spot به نظرم “زندگی” از یک سنّی به بعد، تکرار متنوعتر همان گذشته است. یعنی اتفاقها تکراری میشوند، اما شکل، دکور و موضوعشان متفاوتتر است. با این فرق که ما به مرور، با مواجه شدن با هیجانانگیزترین اتفاقها یا غمانگیزترینشان، دیگر به قدر گذشته احساساتمان…
دو سه روزی است که اتومبیل مادر را عوض کردهام. هرچند بسیار کم رانندگی میکنند، اما برای روز مبادا؛ کالیفرنیا وسایل نقلیه عمومی دسترسی راحت و باصرفه ندارد، بهتر است هرکس صاحب اتومبیل خودش باشد. آمدم شیطنت کنم و شیشههای اتومبیل جدیدشان را دودی (Tint) کنم. جایی رفتم. سئوال کرد…
امروز دوشنبه، ۲۳ نوامبر ۲۰۲۱ است. یک ساندویچفروشی در West Los Angeles هست، Hamburger Habit، که از پرطرفدارترین همبرگر و هاتداگ فروشیهای آن منطقه محسوب میشود. به تصادف فهمیدم که صاحبِ بیزنس، یک ایرانی است. دوسال پیش که تازه ماسک پوشیدن در دستور کار دولت فدرال بود، و رستورانها اغلب…
آخرین باری که اینجا نوشتم، دانِلد ترامپ هنوز رئیسجمهور بود. دورهای تاریخی، پر از استرس، هم در امریکا، و هم در ایران. و البته تلخ. با این وجود در آن چندسالی که میانهی عمرم در ایران کوتاه زندگی کردهام هیچ روزی تلختر از روز بازگشتم به امریکا نبود. وقتی که…
اولین باری که شروع کردم به زبان فارسی را از روی یک کتاب تِلک تِلک یادگرفتن، یعنی نخستین برخوردم با کتابهای فارسی حدود ۱۴ سالگیام بود. با مجموعهای ادبی و نقد ادبی در کتابخانه مادرم به نام “کتاب هفته”، این مجموعهی قدیمی از پدربزرگ به مادر یادگاری رسیده بود.…
این از آن قلمرنجههاست که داخلاش پسرِ بدی هستم. نه این که با خشم بنویسم نه. اما کمتر رواداری میکنم. بیشتر خودمختارم. (چشمک) پدربزرگ، پدرِ مادرم، عادتی غیرمعمول داشتند. انسانِ با دیسیپلین، جدی و اجتماعی که مهاجرت کوتاهش به فرانسه (در محدودهی سالهای ۱۳۰۱ تا ۱۳۲۱) او را اینطور کرده…